خشم در وجود این کودکان نهادینه می‌شود

۱۳۹۹/۰۶/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۰۹۹۸
خشم در وجود این کودکان نهادینه می‌شود

گلی  ماندگار|کودکان کار و خیابان یکی از معضلات همیشگی شهرها بوده‌اند، معضلی که نه با اقدام‌های خودسرانه و بگیر و ببندهای لحظه‌ای حل می‌شود و نه با دستور و ابلاغیه. اینها کودکانی هستند که دنیای کودکی‌شان در کوچه پس‌کوچه شهرها به دنبال نانی به یغما رفته است. قطعا از هر کدام آنها بپرسی که دلش می‌خواهد تمام روز را در این خیابان‌های شلوغ خالی از عاطفه شیشه ماشین‌ها را تمیز کند و فال بفروشد، می‌گوید: نه! اما فشار اقتصادی، اعتیاد و حاشیه‌نشینی عواملی هستند که دست به دست هم داده‌اند تا به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی بیش ز 70 هزار کودک کار در کشور حضور داشته باشند. البته که این تعداد و آمارهای رسمی می‌تواند دستخوش تغییرشود. البته که بسیاری از این کودکان در کارگاه‌های نمور و تاریک دور از چشم کسانی که آمار می‌گیرند کار می‌کنند. در کوره‌های آجرپزی، در کارگاه‌های قالیبافی و... هر چه هست این کودکان کودکی‌شان را از دست داده‌اند و وارد دنیای بی‌رحم بزرگسالانی شده‌اند که بنا به هر دلیلی از آنها سوءاستفاده می‌کنند. کودکی که مجبور است خر‌ج اعتیاد پدر و مادرش را بدهد، کودکی که به فروش می‌رسد تا سر چهارراه‌ها گدایی کند و خریدار پول کمی در قبال او به خانواده پرجمعیتی می‌دهد که انگار همین یک بچه در آن اضافی بود. اما تمام این کودکان رویاهای دارند و دلشان می‌خواهد مثل بقیه بچه‌ها به مدرسه بروند، بازی کنند، از زندگی لذت ببرند و کودکی‌شان را حسابی مزمزه کنند. نه اینکه با دست و رویی غبار گرفته از این خیابان به آن خیابان بروند به امید لقمه نانی.

  کودکان امروز؛ بزهکاران آینده

دکتر پرواز ساجدی، روانشناس کودک در این باره به «تعادل» می‌گوید: کودکان کار جزو مسائل پنهان اجتماعی محسوب می‌شوند. علاوه بر کودکانی که مجبور به کار کردن در خیابان هستند، برخی کودکان هم هستند که به دلیل نداشتن هیچ سرپرستی تمام ساعات شبانه روز را در خیابان می‌گذرانند. این کودکان ممکن است گرفتار انواع و اقسام بزه‌های اجتماعی شوند. کودکی که در خیابان زندگی می‌کند، مشکلاتش را در همان خیابان و با روش خودش حل می‌کند، روشی که کسی به او یاد نداده، او به‌طور غریزی و برای گرفتن حق و حقوقش همیشه خشمگین است، چون پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته. کودکان خیابانی با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند که شاید خیلی از بزرگ‌تر هم با آن مواجه نشده باشند. این کودکان اکثرا مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. خشم در وجود این کودکان نهادینه می‌شود و آنها را به افرادی تبدیل می‌کند که در بزرگسالی ممکن است دست به هر اقدام خشونت باری بزنند. در واقع خیلی از آنها پتانسیل این را دارند که از کودکان امروز تبدیل به بزه کاران آینده شوند.  او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: نمی‌توانیم با وعده و وعید کاری برای این کودکان انجام دهیم. اینکه آنها را بگیریم و به بهزیستی بدهیم و بهزیستی هم باز آنها را به دست کسانی بدهد که راهی خیابانشان می‌کنند، راه‌حل منطقی به نظر نمی‌رسد. اکثر این کودکان یا سرپرستی ندارند یا بد سرپرست هستند، سال‌هاست که در ایران موضوع بد سرپرستی نادیده گرفته شده است، اینکه فقط چون فردی پدر کودک یا مادر اوست صلاحیت او را برای نگهداری تایید نمی‌کند. باید به این موضوعات ریشه‌ای‌تر نگاه شود وگرنه اوضاع از اینی هم که هست بدتر خواهد شد. 

    چه کسانی   مسوولند

در مورد کودکان کار همیشه بحث بر سر این بوده که چه کسانی مسوولیت رسیدگی به وضعیت این کودکان را دارند، اینکه بهزیستی مسوول رسیدگی به آنهاست اما شهرداری هم گاهی مسوول جمع آوری این کودکان از سطح شهر می‌شود و وقتی کار به جایی می‌رسد که باید با این مسائل ریشه‌ای برخورد شود، هر نهادی مسوولیت را به گردن نهاد دیگری می‌اندازد. اینکه شرایط اقتصادی باعث شده تا تعداد این کودکان هر روز بیشتر شود، اینکه اعتیاد و فقر عامل اصلی رها شدن این کودکان در خیابان‌ها هستند، موضوعاتی است که نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت. کودکانی که امروز در خیابان‌های شهر دست فروشی می‌کنند، زباله گردی می‌کنند و یا در کارگاه‌های نمور برای به دست آوردن لقمه‌ای نان کار می‌کنند، کسانی هستند که از تحصیل بازمی مانند، کسانی هستند که آینده‌ای را برای خود متصور نیستند. اگر مسوولان حالا برای آنها امکاناتی را در نظر بگیرند، هزینه کمتری دارد تا اینکه در بزرگسالی به واسطه آنچه در کودکی بر سرشان آمده آسیب‌های جبران‌ناپذیری به جامعه بزنند. 

 

ارسال نظر