امتحان شمشیر روی سنگ

۱۴۰۱/۰۶/۱۳ - ۰۲:۱۴:۲۴
کد خبر: ۱۹۲۲۸۲
امتحان شمشیر روی سنگ

مجید اعزازی

1- شهردار تهران دیروز در آیین آغاز ساخت 5 هزار واحد مسکونی گفت، سال گذشته هنگامی که موضوع قرارگاه جهادی مسکن مطرح شد، می‌گفتند که چه نسبتی با شهرداری تهران دارد که ما پاسخ می‌دادیم [یکی از ثمرات] انقلاب اسلامی که به آن می‌بالیم این بود که «ما می‌توانیم» را در ابعاد مختلف به اثبات برسانیم... سال‌ها در تهران نگاهی حاکم بود که فارغ از نیاز مردم توجه به این بود که تهران با افزایش قیمت و گرانی و بدون توجه به نیاز مردم اداره شود. لذا ما امروز میراثی داریم که یک میلیون مسکن برای شهروندان تهرانی کم داریم. در چنین شرایطی پاسخ به این کمبودها، حاشیه‌نشینی و گرانی مفرط در حوزه مسکن تملکی و استیجاری بود اما این متفاوت از رویکردی بود که انقلاب اسلامی به ما یاد داد که نیاز مردم را ببینید و گره از مشکل مردم باز کنید.

2- بی‌گمان گره‌گشایی از مشکلات مردم نیازمند درک مساله به صورت ریشه‌ای و اساسی است، در غیر این صورت، هر گونه اقدام یا راهکاری به ضدخود تبدیل خواهد شد یا دست‌کم هدف گره‌گشایی را محقق نخواهد کرد. آن‌گونه که مسوولان شهری، چه در دوره گذشته و چه در دوره کنونی، با استناد به انجام مطالعات شهری عنوان کرده و می‌کنند، «ترافیک» و «آلودگی هوا» در صدر فهرست مشکلات پایتخت از نگاه شهروندان قرار دارند. دو معضلی که دو روی یک سکه هستند. از این ‌رو، طبیعی و بدیهی است که مسوولان شهری تمام هم و غم خود را روی حل این دو مشکل قرار بدهند. اما متاسفانه این دو مشکل طی سال‌های گذشته و به ویژه طی یک سال گذشته (از زمان استقرار مدیریت جدید شهری) نه تنها کاهش نیافته که بیشتر هم شده و تاکنون تلاش مسوولان شهرداری در این دو حوزه بی‌ثمر یا بسیار کم ثمر بوده است. در زمستان سال گذشته برای نخستین ‌بار رکورد طول ترافیک تهران جابه‌جا شد. در همین هفته‌های اخیر نیز، ناهماهنگی در برگزاری برخی نمایشگاه‌ها در پایتخت منجر به سرایت ترا ک بزرگراه چمران به سایر بزرگراه‌ها و شریان‌های داخلی شهر شد به گونه‌ای که جریان ترافیکی پایتخت قفل شد و اعضای شورای شهر نیز در این زمینه به شهرداری تهران تذکر دادند.

3- مساله مسکن نیز یکی از مشکلات اساسی شهروندان است، اما تجربه نشان داده است که مداخله و ورود مستقیم شهرداری یا دولت به ساخت وساز مشکلی را حل نمی‌کند. کما اینکه در حال حاضر، مشکل مسکن در کشور، ناشی از مکانیسم‌های داخلی این بازار (کمبود شدید عرضه) نیست و در تحولات اقتصاد کلان (رشد سرسام‌آور نقدینگی و جهش تورم در برابر رشد نیم درصدی تولید ناخالص داخلی طی یک دهه اخیر) ریشه دارد. در چنین شرایطی بدیهی است که همه اقلام و کالاها و از جمله مسکن گران می‌شوند و در پی آن، هزینه اجاره مسکن نیز   به‌طور جهش‌وار فزونی می‌گیرد. در صورتی که مناسبات اقتصادی کشور به ثبات برسد و تورم مهار شود، بی‌گمان فعالیت‌های تولیدی از جمله تولید مسکن رونق خواهند گرفت و سازندگان دوباره سرمایه‌های خود را از بازارهای موازی خارج کرده و در تولید مسکن صرف خواهند کرد.

3- یکی از مسائل مغفول در بحران مسکن پایتخت، رشد فزاینده مهاجرت به تهران است. به گفته مسوولان دولتی، سالانه 250 هزار نفر به پایتخت مهاجرت می‌کنند. به عبارتی هر 4 سال، یک میلیون نفر جمعیت جدید ساکن تهران می‌شوند. آیا با چنین آهنگ رشد جمعیتی (فارغ از تغییر سبک زندگی و نیاز به آپارتمان‌های تک‌نفره، نرخ ازدواج و طلاق و سایر تحولات جمعیتی) می‌توان با ساخت و عرضه سالی 180 هزار آپارتمان مقابله کرد؟ به‌ طور قطع پاسخ منفی است. از این‌ رو، حل بخش قابل توجه مسکن تهران و حتی ترافیک و آلودگی هوا، در گروی ایجاد جذابیت و البته اشتغال در سایر کلانشهرها، شهرها و روستاها است. این حجم از مهاجرت به تهران معنایی جز عدم جذابیت‌های اقتصادی و شغلی در سایر شهرها و روستاها و تمرکز تمام امکانات مادی در پایتخت ندارد.

4- فرض کنیم با ساخت و ساز انبوه به تعداد سالانه 180 هزار آپارتمان یا حتی بیشتر (که البته این مساله با اما و اگرهای فراوانی مواجه است) مسوولان شهری توانستند سرعت رشد تولید مسکن را به سرعت رشد جمعیت پایتخت برسانند و هماهنگ کنند، در چنین شرایطی آیا همزمان می‌توانند سایر ظرفیت‌های زیستی این شهر از جمله حمل و نقل عمومی، هوای سالم، آب سالم، مقابله با زلزله، مقابله با فرونشست زمین و... را برای جمعیتی حدود 15 تا 20 میلیون نفر فراهم آورند؟ پاسخ به این سوال، با توجه به شرایط کنونی حاکم بر شهرداری تهران، به‌ طور قطع منفی است. 

4- مسوولان شهری یکی از دلایل ورود به مسکن‌سازی را «نیاز» شهروندان اعلام می‌کنند. بی‌گمان، با توجه به اینکه بیش از نیمی از مردم تهران اجاره‌نشین هستند و شرایط تورم‌زده اقتصاد، معیشت آنها را با مشکل مواجه کرده است، هم اینک پرداخت اجاره برای شهروندان به کابوس تبدیل شده است و از این رو، یکی از موتورهای محرک تمایل به «مالکیت و خانه‌دار شدن» همین تجمع تورم در مسکن است. بی‌گمان، اگر اقتصاد نفت‌سوز ایران دچار تورم فزاینده و مزمن نبود، عطش و تقاضای مالکیت نیز فروکش و هر خانوار منزل مطلوب خود را اجاره می‌کرد و همچون گذشته ضرب‌المثل «اجاره‌نشینی، خوش‌نشینی» محقق می‌شد. با این حال، به نظر می‌رسد، مسوولان شهری بین «نیاز» و «تقاضای موثر» برای خرید خانه تفاوت و تمایزی قایل نیستند و از همین ‌رو است که انتظار دارند، مستاجران کنونی که زیر ضرب هزینه‌های معیشت درمانده‌اند، بتوانند با مشارکت مالی در پروژه‌های انبوه‌سازی سهیم شوند.

5- با توجه به موارد گفته شده، به نظر می‌رسد، ضرورت دارد مسوولان شهری به جای تمرکز روی پروژه‌های پرطمطراق و در ظاهر دارای پاداش آنی، روی پروژه‌های ضروری ترافیکی و محیط زیستی شهر تمرکز کنند و در بررسی و انجام هر طرحی، تمام ابعاد و پیامدهای آتی آن را بسنجند و از دمیدن بر کوس گسترش بی‌رویه تهران حذر کنند.

 

 

ارسال نظر