برای آنها که جان دادند تا جان نستانند

۱۴۰۰/۱۲/۰۴ - ۰۲:۱۵:۴۹
کد خبر: ۱۸۷۲۱۰
برای آنها که جان دادند
تا جان نستانند

مریم شاهسمندی

خبر کوتاه بود، سقوط یک فروند هواپیما اف- 5 ارتش در تبریز. هر دو خلبان هواپیما جان باختند و این سقوط باعث مرگ یک شهروند هم شد. اما مساله‌ای که حالا همه در مورد آن صحبت می‌کنند، از جان گذشتگی خلبانان ارتش است. آنها تحقق شعار ارتش فدای ملت شدند. هواپیماهای جنگی قابلیت این را دارند که خلبان و کمک خلبان هر دو هنگام سقوط و برای نجات جان خود از هواپیما به بیرون پرتاب شوند، همان اصلاح «ایجکت» یا معادل فارسی آنکه «پرانش» نامیده می‌شود. اما چرا این دو خلبان چنین کاری را انجام ندادند، چرا داخل هواپیما باقی ماندند... پاسخ روشن است، اگر آنها ایجکت می‌کردند هواپیما هر جایی ممکن بود سقوط کنند، آنها بر فراز محوطه شهری در حال پرواز بودند و این یعنی سقوط هواپیما روی سر شهروندان از همه جا بی‌خبر و بی‌جا ماندن تعداد زیادی کشته در حادثه‌ای که می‌توانست خیلی فیجیع‌تر از آن چه رخ داد باشد. آنها اما مرگ را انتخاب کردند، جان باختند تا جان نستانند. این پروازها، این اتفاق‌ها تمامی ندارد، این رفتن‌ها و برنگشتن‌ها، این ماندگار شدن در آسمان‌ها انگار تمامی ندارد. نیمه جان شده‌ایم از شنیدن خبرهای بد. از فکر کردن به این مساله که حالا خانواده‌های این دو خلبان و آن شهروندی که در این سقوط جان باخته‌اند چه حالی دارند. آن هم در آستانه سال نو. کسی چه می‌داند در آن لحظه‌های آخر چه بر آنها گذشت که هیچ کدام حاضر به بیرون پریدن از هواپیما نشدند. این دو خلبان ارتش هم فرزندان همین مرز و بوم بودند مانند آن شهروند که در این سقوط مرگبار جان باخت. اما واقعا ما تاکی باید در غم از دست دادن فرزندان‌مان زانوی غم بغل بگیریم. همه ما می‌دانیم، تحریم‌ها، فرسودگی و البته بی‌توجهی‌ها باعث بروز چنین اتفاقاتی می‌شود. همه ما می‌دانیم که جنگی در کار نیست اما انگار تمام ما در شرایط جنگی به سر می‌بریم و زندگی می‌کنیم. اگر دست‌تان رسید به چهره این دو خلبان خوب نگاه کنید. مسوولان بیش از ما باید به این چهره‌ها نگاه کنند. آنها درس روشن و واضحی از انسانیت و انسان دوستی‌اند. آنها درس واضح و روشنی از رسیدن به آرمان‌های انسانی‌اند. باید یاد بگیریم از جان گذشتن برای حفظ جان دیگران را. باید از این دو صورت نشسته در یک قاب که حالا در آسمان قلب میلیون‌ها ایرانی به پرواز درآمده‌اند یاد بگیریم که ارجح دانستن دیگران بر خود چگونه است. آنها هم خانواده دارند، آنها هم حتما کسانی را دارند که چشم انتظار بازگشتشان بودند، اما در آن لحظه آنها به چشم‌های منتظر دیگر خانواده‌ها هم فکر کردند. به فاجعه‌ای که می‌توانست اتفاق بیفتند و آنها با گذشتن از جان خود مانع آن شدند. باید بایستیم و کلاه از سر‌برداریم در مقابل چنین عظمتی. در مقابل چنین از جان گذشتگی. 

 باید بفهمیم که این روزها می‌تواند سهل‌تر بگذرد اگر ما هم کمی به فکر دیگرانی باشیم که در سختی و عذاب زندگی می‌کنند. به فکر کسانی باشیم که فقر کمرشان را خمیده کرده، به جای شعار دادن و وعده دادن دست به کاری بزنیم که نمود عینی و بیرونی داشته باشد. مانند این دو خلبان ارتش که انسانیت را عینیت بخشیدند و درس شیرین فداکاری را یک بار دیگر برایمان بازگو کردند، همان‌گونه که در هشت سال جنگ تحمیلی رزمندگان از جان گذشته برای حفظ این مرز و بوم سینه شان را سپر گلوله‌های دشمن کردند و خم به ابرو نیاوردند. اما خیلی از ما آن روزها را فراموش کرده بودیم و این ارتشیان از جان گذشته یک بار دیگر یاد و خاطره تمام این فداکاری‌ها را برایمان زنده کردند. روحشان شاد، نامشان تا ابد جاویدان و پروازشان بلند.

 

ارسال نظر