بودجه انقباضی و افزایش بیکاری

۱۴۰۰/۰۹/۲۴ - ۰۰:۲۷:۵۰
کد خبر: ۱۸۴۹۸۲
بودجه انقباضی و افزایش بیکاری

محمدرضا منجذب

نخست) اتخاذ سیاست‌های انقباضی در شرایط امروز اقتصاد که کشور با تورم بالا، تحریم‌ها، انفکاک از جهان پیرامونی و... روبه‌رواست، آیا نتایج مطلوبی به دنبال دارد؟ این موضوع یکی از پرسش‌های مهمی است که پاسخگویی به آن می‌تواند چشم‌انداز پیش روی کشور را مشخص کند. بعد از ارایه بودجه 1401 و مشخص شدن رویکرد کلی بودجه، بازار ارزیابی‌های تحلیلی در این خصوص که یک چنین بودجه‌ای چه گزاره‌هایی را در اقتصاد و معیشت کشور ایجاد می‌کند بیشتر از هر زمان دیگری مطرح شده است. بلافاصله پس از رونمایی از بودجه مشخص شد که دولتمردان تلاش کرده‌اند، بودجه‌ای انقباضی را برای سال آینده ارایه کنند. انتخابی که بدون تردید، شرایط خاصی را در اقتصاد ایجاد خواهد کرد.اساسا شرایط اقتصادی برآمده از انتخاب‌ها است. آن دسته از کشورهایی که در زمره کشورهای توسعه‌یافته یا در حال توسعه محسوب می‌شوند، راهبردهایی را برگزیده‌اند که منجر به توسعه‌یافتگی یا عدم توسعه‌یافتگی آنان شده است. سابق بر این در یادداشت‌های متعددی (مبتنی بر منحنی فیلیپس در ایران) به این واقعیت اشاره کردم که در اقتصاد هر انتخابی هزینه‌ای دارد. از منظر آکادمیک منحنی فیلیپس در اقتصاد نشان‌دهنده ارتباط میان نرخ تورم و نرخ بیکاری در قلمروهای اقتصادی است. این منحنی بیان می‌کند که نرخ بالای اشتغال با نرخ بالای تورم رابطه معکوس دارد. 

دوم) ارایه بودجه انقباضی 1401، حداقل روی کاغذ، این معنا را به دنبال دارد که مهار و کاهش تورم اولویت اصلی دولت است. لیکن باید توجه داشت، این انتخاب ممکن است با هزینه سنگین افزایش بیکاری در کشور همراه شود. به ویژه که اگر تحریم‌ها برداشته نشود، این تبعات شکل و شمایلی بحرانی‌تر خواهند داشت. بنابراین دولت با انتخاب این بودجه، باید بداند که چه شرایطی در اقتصاد و معیشت بروز خواهد کرد. به‌طور کلی تئوری گوناگونی در علم اقتصاد پیرامون اهمیت انتخاب راهبردها وجود دارد. مبتنی بر این تعاریف می‌توان گفت شرایط اقتصادی امروز کشور محصول انتخاب‌هایی است که طی سال‌های گذشته در اتمسفر اقتصادی و راهبردی کشور صورت گرفته است. بنابراین آنچه که امروز در اقتصاد و معیشت خانواده‌های ایرانی پیداست، محصول انتخاب‌هایی است که پیش از این متولیان امر صورت داده‌اند و آنچه که فردا نمایان خواهد شد، برآمده از تصمیماتی است که امروز اتخاذ شده است.

 هر اقتصادی از جمله اقتصاد ایران دارای (مجموعه‌ای از) منحنی‌های مختلف از منحنی فیلیپس کوتاه‌مدت هستند (با شیب منفی و نشان‌دهنده رابطه معکوس تورم و بیکاری) و با توجه به انتظارات تورمی جامعه، این منحنی به سمت راست و بالا یا به عکس چپ و پایین حرکت می‌کند.

سوم) در ایران از سال‌های 1392 به بعد که به دنبال پیگیری برجام انتظارات تورمی جامعه کاهش یافته بود، منحنی فیلیپس به سمت چپ و پایین منتقل شده بود و از سال 1396 به بعد با توجه به رشد نقدینگی بالا و نیز خروج امریکا از برجام و... انتظارات تورمی به‌شدت افزایش یافته است و منحنی فیلیپس (کوتاه‌مدت) ایران به سمت راست و بالا رفته است. به دلیلی این تحولات هم تورم افزایش یافته و هم بیکاری (بلندمدت) از یک نقطه منحنی فیلیپس پایین به یک نقطه (سمت راست و بالاتر) منحنی فیلیپس بالاتر رفته است، ضمن اینکه بیکاری ایران در سال‌های اخیر به مراتب فراتر از بیکاری طبیعی بوده است. آگاهی از شیب منحنی فیلیپس و میزان تاثیر انتظارات بر آن (و سایر عوامل) در هر اقتصادی می‌تواند راهنمای خوبی برای سیاست‌گذار باشد. به عنوان مثال ما از سال 1392 سیاست‌های ضدتورمی را دنبال می‌کردیم که شدت آن موجب افزایش بیکاری شده بود. به عبارت دیگر شدت سیاست‌ها (به ویژه پولی انقباضی یا انبساطی - بسته به شرایط) ممکن است تاثیری غیر قابل انتظار از منظر سیاست‌گذار بر اقتصاد  و تولید برجای گذارد. ولی اگر از شرایط منحنی فیلیپس و سایر شرایط اطلاعات کافی در دسترس سیاست‌گذار باشد ممکن است سیاست‌های خود را با شدت کمتری اعمال کند که در جای خود آثار تورمی (یا رکودی) کمتری را به اقتصاد تحمیل می‌کند.

سوم) اکنون که منحنی فیلیپس کوتاه‌مدت در سطح بالایی قرار دارد، سیاست‌های شدید انقباضی و ضدتورمی تاثیر بیشتری بر رکود و بیکاری دارد. این خود موجب تشدید فقر و کاهش بیشتر رفاه می‌گردد. بنابراین باید از سیاست‌های شدید انقباضی پرهیز کرد. اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌های شدید دهه اخیر خسارتی بیشتر از دوره جنگ را متحمل شده است. همچنین اقتصاد ایران از اقتصاد بین‌المللی منفک شده است و از فرایند توسعه پس افتاده است. در کنار سیاست‌گذاری‌های اصولی و داخلی نمی‌توان بدون رویکرد بیرونی اقتصاد را به جلو برد. باید تغییرات استراتژیکی را تعریف و دنبال کرد، والا سیاست‌های تکراری که قبلا جواب نداده، اگر تکرار شود جواب نمی‌دهد. فقط هزینه‌ها را روزافزون بر جامعه تحمیل می‌کند.

 

ارسال نظر