سنگ بزرگ!

۱۴۰۰/۰۶/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۱۸۴۰
سنگ بزرگ!

حسین حقگو

«وعده‌ای که درباره موضوع مسکن داده شده است، باید عملی و اجرایی شود، چرا که ما بیش از یک‌میلیون مسکن (قریب به 2میلیون مسکن) در سال نیاز داریم، اما ما کف یک‌میلیون مسکن در سال را در نظر گرفتیم تا قابل اجرا باشد، البته موضوع را مطالعه‌شده، مطرح کردیم.» (آقای رییسی- گفت‌وگو با صداو سیما) 

1- اقتصاد کشورمان چند سالی است دچار «رکود تورمی» است. خروج از این وضعیت یقینا نیازمند بهره‌گیری از چارچوب تئوریک و مدل اقتصادی و البته اجرای پروژه‌های افق‌گشا در حوزه‌های پیشران و در پرتو آن راهبردهای علمی است. متاسفانه نه فقط در حال حاضر چنین روندی را مشاهده نمی‌کنیم بلکه بعضا عکس آن را شاهدیم. یعنی ابرپروژه‌هایی به عنوان پروژه‌های راهگشا تعریف می‌شوند بی‌آنکه جایگاه آنها در اقتصاد کلان و پاسخ به مساله اصلی اقتصاد کشور یعنی رکود تورمی و مدل اقتصادی اجرایی شدن آنها مشخص باشد. 

مهم‌ترین این پروژه‌ها، بی‌شک پروژه ساخت چهار میلیون مسکن در کشور است. خوب به خاطر داریم که سرانجام پروژه مسکن مهر در دولت دهم به سبب اتکا به منابع بانکی و در شرایط وجود مجموعه بی‌ثباتی‌های اقتصاد کلان و بحران تقاضای ایجاد شده و کاهش درآمد خانوارها در پی تحریم‌های اوایل دهه 90 به چه معضل عظیمی تبدیل شد. با درس‌گیری از آن تجربه می‌توان امروز دو نکته مهم را در خصوص پروژه چهار میلیون واحد مسکونی عنوان داشت: 

1- نحوه تجهیز منابع مالی مهم‌ترین نقطه شروع برای اجرای پروژه‌های راهبردی و خروج از رکود تورمی است. منظور از تجهیز منابع چگونگی و نحوه تامین منابع جدید یا مصرف بهینه منابع موجود است. لذا چنانچه اجرای پروژه‌ای آن هم ابرپروژه‌ای همچون ساخت چهار میلیون مسکن متکی به منابع بانکی باشد بی‌شک باید منتظر افزایش شدید پایه پولی و بالطبع تورم لجام‌گسیخته و... بود که به تخریب شدید اقتصادی می‌انجامد. متاسفانه شواهد حاکی از تورم‌زا بودن شدید این ابرپروژه است.

2- خروج از رکود تورمی با انتخاب بنگاه‌ها و اجرای پروژه‌هایی ممکن است که به عنوان پیشران، بتوانند عامل تحرک در سایر بخش‌های اقتصادی و حلقه‌های پسین و پیشین شوند. فعالیت‌هایی که بالاترین و سریع‌ترین نرخ بازگشت را داشته و با اجرا شدن آنها، بیشترین حجم از فعالیت‌های اقتصادی راه بیفتند یا کمترین فاصله را با تقاضای مصرفی نهایی داشته و کمترین میزان سرمایه‌گذاری را نیاز داشته باشند. بخش مسکن بی‌شک ارتباطات قوی پسینی با سایر بخش‌های اقتصادی دارد و محرک رشد اقتصادی و رشد تولید و اشتغال و... است. اما مشروط برآنکه چنین ظرفیت خالی در بخش‌های تامین‌کننده یا برنامه کوتاه‌مدتی برای ایجاد این ظرفیت‌ها در اقتصاد وجود داشته باشد.

لذا مثلا این سوال مهم مطرح است که آیا صنعت کشور آمادگی تامین مصالح این پروژه عظیم یعنی سالی یک میلیون و روزی سه هزار واحد مسکونی را دارد؟! آیا وزارت نیرو امکان تامین آب و برق و وزارت نفت امکان تامین گاز این حجم عظیم از واحدهای مسکونی را دارا می‌باشند؟ و تامین منابع مالی غیرتورمی آن چگونه ممکن است و نظام بانکی می‌تواند تسهیلات لازم را در اختیار سازندگان و مصرف‌کنندگان بگذارد ؟ و....

3- چنین طرح عظیمی یقینا نیازمند یک طرح توجیهی فنی و اقتصادی است تا ضرورت‌ها و ابزار و نیازمندی‌های مختلف آن احصا و در همفکری با روسای بانک مرکزی و سازمان برنامه و وزرای وزارتخانه‌های دخیل، امکانات و محدودیت‌های این اقدام مشخص و سیاست‌ها و قوانین لازم برای حل مسائل سر راه این ابرپروژه مصوب و در قالب یک برنامه ملی ارایه و به آگاهی و نقد مردم و کارشناسان و تشکل‌ها رسانیده شود. 

 به عنوان نمونه در برنامه وزیر صمت، هیچ اشاره‌ای به چنین پروژه بزرگی در حوزه مسکن نشده تا برای افزایش تولید آهن و سیمان و آجر و گچ و کاشی و سرامیک و لوله و در و پنجره و... که این وزارتخانه متولی سیاست‌گذاری آنهاست فکری شود. در واقع همچنان بزرگ‌ترین دغدغه وزیر صمت مانند سایر وزرای این وزارتخانه در طی سالیان گذشته، «خودرو» است و اینکه سه میلیون خودرو در چهار سال آتی تولید شود. بگذریم از اینکه مشخص نیست منابع مالی لازم برای تولید همین سه میلیون خودرو برنامه ایشان هم قرار است از کجا تامین شود؟!

در این میان باید به نکات بسیار دیگری هم در مورد ساخت چهار میلیون مسکن توجه داشت و آن تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این اقدام بر بافت‌های شهری و ایجاد کلنی‌ها و... است. 

در مجموع آنکه چگونه بدون یک طرح جامع مطالعاتی و مشخص شدن چنین ابهاماتی و تاثیر آن بر ابرچالش امروز اقتصاد کشور یعنی «رکود تورمی» می‌توان صرفا بر اساس محاسبات ساده حسابداری و احساسات، احساساتی هر چند مثبت، چنین ابرپروژه‌ای را طراحی و اجرا کرد؟! امید که این سنگ بزرگ علامت نزدن نباشد!

 

ارسال نظر