در غربت اقتصاد

۱۴۰۰/۰۳/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۹۱۰۳
در غربت  اقتصاد

مسعود یوسفی| اولین مناظره کاندیداهای ریاست‌جمهوری با موضوع «اقتصاد» در حالی پس از سه ساعت و نیم پایان یافت که نه از لحاظ کیفیت مباحث اقتصادی توانست مخاطبان را اقناع کند و نه روش برگزاری آن شباهتی به مناظره داشت. طرح پرسش‌هایی متفاوت و کلی که مشخص نیست از جانب چه کسانی طراحی شده و به پاکت‌های مهر و موم شده راه یافته بود را یک طرف بگذارید و رفتار مجری این برنامه که تفاوتی با یک «ربات» نداشت را یک طرف که انگار قرار بود فقط به عملیات باز کردن پاکت‌ها و نام بردن از کاندیداها بپردازد. طراحان این مناظره در صدا و سیما، در واقع پیش از شروع آن، با اشتباهات فاحش موجب شدند تا همان ابتدا کاندیداها در پاسخ به سوالات کلی درون پاکت‌ها، حرف‌های نامفهوم و بی‌ربط به زبان بیاورند و ترجیح بدهند حالا که فرصتی جلوی دوربین پخش زنده سیما پیدا کرده‌اند، از این فرصت برای حمله به دولت استفاده کنند. برای مخاطبی که جلوی تلویزیون نشسته، مشخص نشد که طرح و دیدگاه کلی این کاندیداها برای اقتصاد بحران‌زده ایران چیست؟ هر یک از این آقایان از چه زاویه‌ای به معضلات نگاه می‌کنند و چه راهکاری برای حل آن دارند؟ بنابراین در ابتدای این مطلب باید گفت که بازنده اصلی این مناظره، صدا و سیما و طراحان این شکل از مناظره بودند. برای فهم بیشتر این موضوع یک مثال می‌زنم: تمام کاندیداهای حاضر در انتخابات 1400 نسبت به وضعیت تورم، نقدینگی، اشتغال و دیگر شاخص‌های اقتصادی منتقد وضعیت موجود هستند. حتی کاندیدایی مانند همتی که خود سه سال را در بالاترین نهاد مجری سیاستگذاری پولی گذرانده نسبت به این وضعیت به نحوی انتقاد داشته است. اگر طراحی مناظره به شکلی پیش می‌رفت که هر یک از این موضوعات در قالب یک سوال چالشی به بحث گذاشته می‌شد و مجری محترم هم در بحث‌ها شرکت می‌کرد و از کاندیداها می‌خواست به جای حمله به یکدیگر، برنامه‌های خودشان را بگویند با احتمال بیشتری تناقض‌های اندیشه‌ای و میزان رویابافی برنامه‌های نامزدهای محترم مشخص می‌شد. 

   غیبت ابربحران‌ها

واژه «ابربحران» در اقتصاد ایران توسط مسعود نیلی، اقتصاددان مشاور در دولت اول حسن روحانی ابتدا مطرح شد و سپس عباس آخوندی دیگر اقتصادخوانده این دولت آن را شرح و بسط داد. در هر یک از دوره‌های زمانی مطرح شدن «ابربحران»های اقتصادی ایران، فهرست خاصی از آنها نیز ردیف شده بود. در حال حاضر 6 «ابربحران» اقتصاد و به طریق اولی، سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی کشور را تهدید می‌کند. بحران آب و محیط زیست در صدر آنهاست و سپس بحران صندوق‌های بازنشستگی، بحران رشد اقتصادی مستمر، بحران ناترازی بانک‌ها و بحران کسری بودجه دولت قرار می‌گیرند. هر یک از این 6 مورد در درازمدت ضربه اساسی به اقتصاد ایران و سپس به بافتار جامعه خواهند زد و حل و فصل آنها شرایط دیگری را می‌طلبد. کاندیداهای محترم هیچ یک - حتی در مواردی که به ‌طور اتفاقی یک سوال در این باره از پاکت‌ها بیرون می‌آمد - پاسخ صریح و روشنی به این ابربحران‌های آینده اقتصاد ایران ندادند؛ جز مشتی سخنان تکراری و شعاری که عموما با اشکال و نمودارهای رنگی هم همراه بود. در برخی موارد نیز کاندیداها ترجیح دادند به جای بحث کردن در این باره و به چالش کشیدن دیگر کاندیداها، شروع به نقد و گلایه و بغض کردن از وضعیت موجود بکنند که چیزی برای مخاطب نداشت. 

   کرونا و تحریم

صرف‌نظر از ابربحران‌ها، باید از طراحان چنین مناظره‌ای پرسید که جای تاثیر دو فاکتور کلیدی بر اقتصاد ایران در دو، سه سال گذشته در این مناظره کجا بود؟ شیوع بیماری کرونا و تشدید تحریم‌ها، تاثیر مستقیم و بیشتری بر زندگی مردم گذاشته‌اند یا حجم نقدینگی یا سرمایه‌گذاری خارجی؟ البته که هر یک از این عوامل، در نهایت شرایط اقتصادی را از حالت تعادل خارج می‌سازد؛ اما در یکی، دو سال گذشته مردم کوچه و بازار، مردم عام و طبقات فرودست جامعه مشکلات به وجود آمده پس از تشدید تحریم‌ها و البته شیوع کرونا را به خوبی لمس کردند. چنانکه نزدیک به دو میلیون نفر کار و تنها ابزار معیشتی خود را به دلیل تعطیلی کسب و کارها از دست دادند و بسیاری خانه‌نشین شدند و حتی به کارهای سیاه روی آوردند. در کجای این مناظره باید به این دو موضوع پرداخته می‌شد؟ کاندیداها نه‌تنها درباره ابربحران‌های اقتصادی ایران بلکه درباره این دو بحران حاشیه‌ای کشور نیز هیچ راهکار منطقی یا به عبارت دیگر هیچ راهکاری روی زمین ارائه ندادند و به کلی‌گویی و دعوا پرداختند. ۵ نامزد اصولگرا به دولت حمله می‌کردند که در این بین نه نقش تحریم‌های فلج‌کننده زمان ترامپ را درنظر گرفتند و نه پاندمی کرونا؛ دو پدیده‌ای که اقتصاد ایران را عملا با یک بحران تمام‌عیار روبرو کرده بود. از سوی دیگر تمام این کاندیداها در قامت یک منتقد وضعیت امروز کشور ظاهر شدند؛ کسی که مناظره روز شنبه را می‌دید اگر از سوابق این آقایان خبر داشت، می‌دانست که جلیلی ۶ سال مسوول مذاکره هسته‌ای و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده که بخش زیادی از پیچیدگی پرونده هسته‌ای ایران در این دوره رخ داد. همتی ۳ سال رییس کل بانک مرکزی بوده و مسوول اصلی حفظ ارزش پولی ملی و البته ساختارهای پولی کشور بوده است. مهرعلیزاده در ساختار حاکمیتی به گفته خود 10 پست عوض کرده و به اینجا رسیده که باید از این تریبون زنده برای جذب آرای ترک زبان‌ها استفاده کند. زاکانی ۴ دوره نماینده مجلس بوده و حالا هم در مقام رییس بازوی پژوهشی مجلس نشسته است. قاضی‌زاده نماینده مجلس و نایب‌رییس آن بوده و مسوولیت بسیاری از طرح‌ها و برنامه‌های اقتصادی فعلی که در مجلس به تصویب رسیده به عهده اوست. محسن رضایی سال‌ها دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده، همان مجمع که مدت‌هاست لوایح اف‌ای‌تی‌اف در آن معلق است. یا ابراهیم رییسی در قامت معاون اول قوه قضاییه، دادستان کل کشور، رییس سازمان بازرسی و رییس قوه قضاییه فعالیت داشته و همین حالا هم با حفظ سمت در این انتخابات حضور یافته است. با این همه بهتر است در ادامه نگاهی به برخی از آرا و نظرات کاندیداها در اولین مناظره بیندازیم. 

   سعید جلیلی

کاندیدایی که با شعار «دولت سایه» آمده و از این مناظره هم مشخص شد که به صورت پوششی، در دفاع از برنامه‌های ابراهیم رییسی حضور یافته است. او آرام بود و گر چه مواقعی که لازم می‌شد وارد دعوا با همتی هم می‌شد؛ اما با ارائه اشکال و نمودارهایی از وضعیت اقتصادی، سعی کرد نشان بدهد که به این مباحث آشنا است. هنگامی که سوالی از او درباره وضعیت معادن و سود فروش صادرات آن برای اقتصاد ایران شد او به این موضوع اشاره کرد که می‌توان خام فروشی را کنار گذاشت و درآمدهای معدنی را بالا برد. اما به این موضوع اشاره نکرد که بحث تحریم‌ها یا سیاست خارجی چقدر در این برنامه که کلیاتی از آن مطرح کرد، تاثیر دارد.

   ابراهیم رییسی

او تمام تلاش خود را کرد که نسبت به سال 96 قدرت بیان بهتری داشته باشد. هر چند که باز هم تپق‌هایی در گفتارش وجود داشت و گاه از کوره در می‌رفت و صدایش را بلند می‌کرد. او برخلاف دیگر کاندیداها، تلاش کرد با تکیه بر رزومه خود در حوزه قوه قضاییه و مقابله با فساد اقتصادی، این گونه جلوه دهد که در مقابل آماج تهمت‌ها و اتهامات است. او زبان بدن درستی نداشت و مانند کاندیداهای اصولگرای دیگر، سعی در حمله به دولت داشت تا حضور خود را توجیه کند.

   محسن رضایی

از همان اولین سوال، به همتی حمله کرد و نشان داد که کاندیدای پوششی است تا کاندیدای مستقل. هزار تومانی که سال 92 از جیب خود بیرون آورده و با آن مشکل ارزش پول ملی را به رخ کشیده بود این ‌بار ‌تر و تمیز و نو بود. مانند خودش که چین و چروک‌های صورت و پیشانی و حتی عینک هم نداشت. او از یارانه 450 هزار تومانی، حقوق دادن به زنان خانه‌دار و... هم حرف زد ولی یک کلمه نگفت که این پول‌ها را قرار است از کجا تامین کند؟ در تمام مدت نیز به دولت حمله کرد و پشت رییسی درآمد.

   علیرضا زاکانی

عده زیادی رفتار او در این مناظره را با رفتار محمود احمدی‌نژاد در مناظره‌های سال 88 مقایسه می‌کنند. او که از بسیج دانشجویی (به عنوان تنها سابقه اجرایی) به نمایندگی مجلس رسیده به سرعت شروع به حمله به دولت و شخص همتی کرد و با اعتماد به نفس کاذب نیز در جایی با گفتن اینکه «ان‌شاءالله دفعه آخری باشد که می‌گویید نامزد پوششی» همتی و مهرعلیزاده را تلویحا تهدید کرد. نحوه سخن گفتن تهاجمی و اتهام‌زنی به دولت و سمپاشی علیه اقدامات روحانی به همراه ادبیات عجیب او پس از مناظره با استقبالی روبرو نشد. او در چند صحنه نمودارهایی را نیز رو به دوربین گرفت که بیشتر شبیه نقاشی بود و «ابرهای درون» یکی از این نمودارها، دستمایه طنز و شوخی‌ها در فضای مجازی نیز شد. 

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی

او آنقدر در نقش خود فرو رفته بود که انگار نمی‌دانست در کجا نشسته است. سعی کرد آرامش داشته باشد و وارد جنگ و دعواها نشود. هر چند میمیک صورت و زبان بدن و نحوه سخن گفتن او، چنگی به دل نمی‌زد و نمودارها و کتاب‌هایی که همراه خود آورده بود، چیزی جز کلی‌گویی نداشت. 

محسن مهرعلیزاده

روخوانی از روی متنی که به گفته خودش برای صرفه‌جویی در وقت انجام می‌شد با حمله سریع زاکانی مبنی بر «انشاخوانی» همراه شد. او گر چه با حمله به رییسی با گفتن «6 کلاس سواد» یا «سندرم پست بی‌قرار» سعی کرد جریان بازی را به دست بگیرد اما نتوانست یک دو قطبی میان خود و رییسی ایجاد کند. او در حرف‌هایش هم نام سیدمحمد خاتمی را برد هم نام کاوه مدنی، معاون سابق سازمان حفاظت از محیط زیست که از ایران گریخت اما هیچ یک از این نام‌ها، نمی‌توانست برای او کاندیدایی برای اصلاح‌طلبان بسازد. 

عبدالناصر همتی

با اینکه با کلید واژه «کاندیدای پوششی» سعی کرد دوقطبی بزرگ را بسازد، اما روخوانی و تپق زدن‌های گاه و بیگاه او، «امان‌نامه خواستن از رییسی» و مواردی از این دست نتوانست از او چهره‌ای مقتدر بسازد. او رییس کل بانک مرکزی ایران بوده و انتظارات در یک مناظره اقتصادی از او بیشتر از اینها بود. اما ضعیف‌تر از حد انتظار ظاهر شد و به نظر می‌رسد در ادامه کارزار انتخاباتی خود راه سختی را در پیش داشته باشد. او در آخر حرف‌های خود به روش شرکت‌های هرمی از مردم خواست هر یک نفر ده نفر را پای صندوق بیاورند!! شاید تنها نقطه روشن این مناظره برای همتی جایی باشد که به جلیلی حمله کرد و به کنایه، مشکل امروز اقتصاد ایران را مطرح کرد. آنجا که گفت: « شما و دوستان‌تان و شرکت‌ها و نهادهای‌تان پای خود را از اقتصاد بیرون بکشید مطمئن باشید اقتصاد درست می‌شود.» 

ارسال نظر