کلماتی که قربانی می‌گیرند

۱۴۰۰/۰۲/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۷۹۸۷
کلماتی که قربانی می‌گیرند

محسن عباسی

بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است… اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به «کلمات»بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، آشغال شده بودند. (هاینریش بل) با خواندن این عبارات ممکن است تصاویر بسیاری در ذهن مخاطبان بیدار شود. هر کدام از ما ممکن است برداشتی از این عبارات داشته باشیم، اما به‌طور کلی موضوع مهمی که از دل این عبارات بیرون می‌آید، ظرفیت کلمات برای قربانی کردن اعتماد و اطمینان مخاطبان به هر پدیده ارزشمندی است. در واقع کلمات بیشتر از هر جنگ افزار دیگری می‌توانند اعتماد و اطمینان مردم را قربانی کنند. اساسا در طول تاریخ کلمات بیشتر از ادوات جنگی قربانی گرفته‌اند. زمانی که از عدالت صحبت می‌شود اما نتیجه تصمیم‌سازی‌ها به‌طور کلی منجر به افزایش شکاف طبقاتی و بی‌عدالتی می‌شود، ، اعتماد قربانی می‌شود و کلمه‌ عدالت از معنا تهی می‌شود.وقتی درباره حمایت از اقشار آسیب‌پذیر بحث و گفت‌وگو می‌شود، اما برون‌داد تصمیمات منجر به گسترش فقر و نداری می‌شود، اعتماد مردم به حمایت‌های بیرونی پایمال می‌شود. وقتی در خصوص حمایت از بورس سخن گفته می‌شود اما نتیجه سقوط بورس است، اعتماد گرانقدر مردم به بازار سرمایه از میان می‌رود و... نباید فراموش کرد این ریزش‌ها و نگرانی‌ها از سقوط بورس تبعاتی دارد و آن از بین رفتن یک سرمایه‌ اجتماعی بزرگ به نام اعتماد به بورس است. سرمایه‌ای که نه متعلق به یک جریان و نسل، بلکه ثروتی میان‌نسلی است که روند توسعه در کشور را تسریع می‌بخشد. وقتی اعتماد از بین برود جایگاه قانون متزلزل می‌شود، مشروعیت کمرنگ می‌شود و اقدامات هر کس بر مبنای برداشت او از واقعیت می‌شود و دیگر فصل‌الخطابی وجود ندارد.حالا با این نگاه، به بورس تهران در ۸ ماه گذشته بنگرید. وعده توزیع ثروت با صندوق‌هایETF  تبدیل به توزیع فقر شد. وعده‌ عدم دخالت در بازار به مصوبات روزهای چهارشنبه رسید که تبعات ویرانگری برای بورس داشت. وعده‌ حمایت به رها کردن بازار در هزار توی پیچیده سوداگری‌ها منجر شد. وعده بازارگردانی به نوسانگیری ختم شد. سهام خزانه، اوراق تبعی، تزریق نقدینگی و... همگی بی‌اثر از آب در آمدند. نتیجه مجموعه این تصمیمات که با قدرت کلمات و عبارات ایجاد شدند منجر شد به قربانی شدن اعتماد مردم و خروج به هر قیمت ممکن از بازار و عدم توجه به وعده‌های حمایتی. به نظر می‌رسد هنوز برای اظهارنظر قطعی برای آثار و نتایجی که این بی‌اعتمادی‌ها خواهند آفرید، کمی زود باشد. آثار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که این خیانتِ به کلمات در ذهنِ مردم بر جای خواهد گذاشت در سال‌های بعد عیان‌تر خواهد شد.  

در روز و روزگاری جایی‌ که مسوولان به همراهی مردم برای پیاده‌سازی برنامه‌های اقتصادی نیاز داشته باشد مردم به یاد خواهند آورد زمانی را که مسوولانشان با قدرت جادویی کلمات آنها را به عرصه کشاندند و بعد آنها را در هزار توی پیچیده اقتصاد رها کردند. به گمانم تا آن روز، کلمه‌ همراهی هم برای عموم مردم معنی خودش را از دست داده باشد. مسوولان اگر قصد دارند اعتماد را بازگردانند باید معانی این کلمات را به آنها بازگردانند. اگر می‌گویند حمایت می‌کنیم، باید با تمام توان حمایت کنند و تنها گفتاردرمانی نکنند.اگر گفته می‌شود دخالت نمی‌شود، باید عملی آن را نشان دهند.اگر می‌گویند بازار ارزنده است باید تمام ظرفیت‌شان را برای نشان دادن ارزندگی بازار به کار بگیرند و صرفا یک خبر توصیفی را روانه‌ بازار نکنند. تا وقت هست باید این خیانت در حق کلمات جبران شوند. بزرگ‌ترین مسوولیت بر گردن دولت و متولیان سازمان بورس است که از همه‌ توان خود برای بازگرداندن اعتماد به بورس استفاده کنند و به برنامه‌های نیم بند و مصاحبه و مقاله و جلسه بسنده نکنند. تا دیر نشده باید ارزش کلمات را به آنها بازگرداند.

 

ارسال نظر