این جهان کوه است و فعل ما ندا

۱۳۹۹/۰۶/۱۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۰۷۲۴
این جهان کوه است
 و فعل ما ندا

مجید اعزازی

1- سفر محمدباقر قالیباف، رییس مجلس به استان خوزستان و شهر اهواز مورد توجه برخی رسانه‌ها قرار گرفته است. برخی این سفر را آغاز سفرهای استانی و تبلیغاتی قالیباف برای ورود به کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری در سال آینده ارزیابی می‌کنند و برخی آن را تلاشی تبلیغاتی برای به حاشیه راندن حواشی تراژدی روستای ابوالفضل در حومه اهواز قلمداد می‌کنند و می‌گویند، هدف از بیان مشکلات مردم اهواز، همچون کشیدن خطی موازی اما بزرگ‌تر و پررنگ‌تر در کنار مشکلات روستای ابوالفضل است تا شاید این ترا‍ژدی کمی کوچک‌تر به نظر برسد. برخی هم بر او خرده می‌گیرند که نماینده تهران است و اهواز و خوزستان خود نماینده دارند، و از همین رو، بیان و پیگیری مشکلات مردم این خطه از کشور بر عهده نمایندگان مربوطه است. هر چه که هست، سفر رییس مجلس از منظر اقتصاد، تحت شرایطی خاص، می‌تواند واجد دو نکته مثبت باشد.
2- جوانگرایی و سفرهای استانی، دو رویکرد مورد علاقه رییس دولت‌های نهم و دهم بود. رویکردهایی که هر یک در ظاهر واجد معنا و ارزشی همه پسند است اما این دو رویکرد در عمل تنها با شرط و شروطی می‌توانند به پیامدی مثبت و مشکل گشا تبدیل شوند. نگارنده در ششم مهر سال 97 در سرمقاله روزنامه تعادل با عنوان «جور دیگر باید دید» در نقد بالا گرفتن تب جوانگرایی در مدیریت کشور، نوشتم: در هیچ کتاب مدیریتی یا در کلام هیچ مدیر موفق بین‌المللی مانند بیل گیتس، نه‌تنها روی «سن» و «جوان بودن» مدیر تاکید نشده، بلکه اساسا اشاره‌‌ای هم به جوان بودن در حکم یکی از وی‍ژگی‌های مدیر موفق نشده است. انگیزه، مهارت‌های ارتباطی، تسلط بر کار، ذکاوت و زیرکی، راستی و صداقت، قدرت پیش‌بینی، عملگرا بودن، پیش رو بودن و صفاتی از این دست، مهم‌ترین وی‍ژگی‌هایی است که برای مدیران موفق در متون علم مدیریت لازم دانسته شده است. بر این اساس، در افکار عمومی این‌طور جا افتاده است که بالا گرفتن تب جوان‌گرایی در کشور، بیش از اینکه سیاستی برای تحرک‌بخشی به چرخ‌های اقتصادی و مدیریتی کشور باشد، حربه‌‌ای است برای برآمدن و برآوردن آقازاده‌ها و ژن‌های خوب. 3- سفرهای استانی مقام‌ها و مسوولان کشور نیز در نگاه افکار عمومی، همچون جوانگرایی از جذابیت افتاده است. چه آنکه در پی سفرهای استانی پرتعداد رییس دولت‌های نهم و دهم، در نهایت آن چه باقی ماند، هزاران پروژه عمرانی کلنگ‌زده و نیمه‌تمام بود و هست. در عین حال، از دریچه اقتصاد، جنس و ریشه مشکلات شهروندان ایرانی یکی است. بیکاری، شاغلان فقیر، تورم، بدمسکنی و سکونت در اقامتگاه‌های غیررسمی، دریافت خدمات شهری با کیفیت نازل، گرفتاری در بورکراسی اداری، فساد مسوولان، پارتی بازی و... پدیده‌هایی هستند که اغلب شهروندان کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. از این رو، مشابه بودن مشکلات اقتصادی- اجتماعی در شهرها و روستاهای مختلف، نیازمند اصلاح ساختارهای اقتصادی- اجتماعی موجد این مشکلات است و با انجام این اصلاحات به خودی خود بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد. بنابراین، بهتر آن است که مسوولان با انجام کارهای فکری و ستادی، از اتلاف وقت در سرکشی‌های بی‌مورد و البته پرشائبه پرهیزکنند و گزارش دهی از اوضاع مناطق مختلف کشور را به نمایندگان مردم همان منطقه و البته رسانه‌ها واگذارند که در انعکاس مشکلات از صلاحیت لازم برخوردارند و در تازه‌ترین مورد از کارآمدی رسانه‌ها در بازتاب مسائل مردم هم شاهد بودیم که مشکلات مربوط به روستای ابوالفضل نخستین‌بار از سوی رسانه‌های رسمی داخلی انتشار یافت و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت.

4- در این حال، دو نکته یا پتانسیل مثبت سفر استانی قالیباف یا سایر مسوولان به مناطق مختلف به ویژه مناطق محروم چیست؟ اول اینکه با انجام چنین سفرهایی مسوولان از زندگی تشریفاتی در پایتخت فاصله گرفته و با مشکلات و تنگناهای زندگی مردم از نزدیک و به‌طور مستقیم آشنا می‌شوند و شکاف بزرگ طبقاتی را می‌بینند و می‌شنوند. دوم اینکه سرانجامِ برنامه‌ریزی‌های انتزاعی و بودجه ریزهای نامتوازن سالانه خود و همکاران و همفکران خود را تماشا می‌کنند و می‌فهمند که تخصیص بودجه به مراکزی که هیچ گونه سهمی در رشد و تولید اقتصادی ندارد، به چه پیامدهایی نامطلوبی در زندگی مردم عادی منجر می‌شود. در واقع، هزینه فرصتِ توزیع رانت به نهادها و افراد نزدیک به قدرت و همچنین قدرت فسادزایی آن را با چشم خود نظاره می‌کنند، و البته می‌بینند که طاقت مردم طاق شده است و مشکلات و معضلات انباشته و فرصتی برای آزمایش و خطای بیشتر یا تخصیص رانت به این و آن وجود ندارد و صرفا باید با اتکا به روش‌های علمی و کارشناسی به حل معضلات تن داد. 

 

 

ارسال نظر