پرده‌برداری از یک رسوایی

۱۳۹۹/۰۵/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۹۹۹۳
پرده‌برداری از
 یک رسوایی

محمد بن زاید نجات‌بخش  یا نجات‌یافته؟ 

در اینکه امارات متحده عربی و به ویژه شیخ‌نشین دوبی به دلیل جایگاه اقتصادی‌اش در منطقه محل حضور و رفت و آمد افراد از اقصا نقاط جهان بوده و حضور اتباع رژیم صهیونیستی و صد البته ماموران امنیتی و جاسوسانش هم از این قاعده مستثنی نیستند، شکی وجود ندارد. همچنین در اینکه سالیان درازی است که حتی بدون امریکا و مدت‌ها قبل از شناخته شدن دونالد ترامپ در سطح سیاسی جهان روابط پشت پرده‌ای با یکدیگر داشتند نیز تردیدی وجود ندارد. با این حال این پرسش همچنان مطرح است که چرا باید در این برهه زمانی خاص ابوظبی عادی‌سازی اصولا تحقق یافته خود با تل آویو را عملی کند؟ آیا این اقدام برای افزایش محبوبیت دونالد ترامپ در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا در سایه نتایج فاجعه‌بار نظر‌سنجی برای ستاد انتخاباتی او صورت گرفته است؟  

آیا این اعلام طناب نجاتی برای نتانیاهو جهت خروج از گردابی است که در داخل اسراییل گرفتار آن شده است، محسوب می‌شود؟  یا آنکه با این اقدام محمد بن زاید بلیت حاکمیت خود را بر شیخ‌نشین‌های امارات اوکی کرده و بعد از این حتی زودتر از محمد بن سلمان ردای رهبری یکی از اعضای شورای همکاری و شاید جلوتر از محمد بن سلمان ریاست شورای همکاری را به دست خواهد گرفت؟  به اعتقاد کارشناسان با توجه به اینکه اعلام رسمی عادی‌سازی از طریق واشنگتن انجام گرفته است در حالی که محمد بن زاید نوعی خروج از صف عربی را از خود نشان داده و نتانیاهو هم اقدامی را که جرات انجام آن را نداشت به محمد بن زاید فروخت، می‌توان به نوعی همه طرف‌ها را در این شوی رسانه‌ای ذی‌نفع دانست. به هر شکل این اعلام در حدود 2 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری امریکا در حالی اعلام می‌شود که دونالد ترامپ با وجود تمامی هیاهوی انجام گرفته برای توافق قرنش مجبور شده است حداقل در کوتاه‌مدت آن را در کشوی میز خود قرار بدهد. از منظر دیگر می‌توان این توافق را هم‌افزایی ابوظبی ـ تل‌آویو برای نجات دونالد ترامپ توصیف کرد. بی تردید اگر دونالد ترامپ بهترین دوست اسراییل محسوب شود برای امارات متحده عربی هم همین جایگاه را دارد و مشخص است که در نبود او شرایط برای هر دوی آنها به‌شدت متفاوت خواهد بود. 

بنیامین نتانیاهو نیز انواع و اقسام مشکلات را پیش روی خود می‌بیند از محاکمه پیش روی به دلیل فساد گرفته تا تلاش برای اخراج از حزب لیکود به دلیل بی‌کفایتی در تدبیر امور اقتصادی و تظاهرات روزانه مردم پشت دیوارهای محل اقامتش در کنار اختلافات گسترده‌ای که با بنی گانتس دارد همگی گرداب‌هایی است که هر یک آن آنها برای غرق کردن یک سیاستمدار کافی به نظر می‌رسد اما اعلام عادی‌سازی روابط با یک کشور نفت خیز و اتفاقا مرکزی برای مبادلات اقتصادی حداقل منطقه‌ای می‌تواند یک امتیاز ویژه و شاید چیزی فراتر از ویژه برای نتانیاهو محسوب شود به خصوص که وی و شماری از دستیارانش تلویحا به پیوستن چند کشور دیگری عربی به این جرگه اشاره کرده‌اند. 

در این حال امتیازات محمد بن زاید را هم نباید از این معامله نادیده گرفت. به اعتقاد کارشناسان بن زاید که در یمن، لیبی و چند نقطه دیگر منطقه شکست سختی را از جانب سیاست‌های خود گرفته و در بهترین شرایط با پشت کردن به متحدان خود دست خالی از این کشورها خارج شده است در پی آن است که کمی از تزلزل جایگاه خویش در منطقه بکاهد و از این رو بهترین راهکار را تکیه بر حامی سنتی خود امریکا یافته و بهترین راه برای رسیدن به گوش و دل رییس‌جمهور امریکا را هم اسراییل یافته است. برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که محمد بن زاید برنامه حساب‌شده‌ای را تا به امروز در منطقه به اجرا گذارده است و با خسته کردن رقبای منطقه‌ای خود به ویژه مهم‌ترین رقیبش محمد بن سلمان توانست در بهترین فرصت از  او برای رسیدن به بهترین جایگاه در کاخ سفید سبقت گرفته وحداقل طی چند ماه آینده و در شرایطی که بن سلمان با پرونده‌های محاکمه در امریکا و شکست‌های متوالی در منطقه و جنگ درون خانواده در داخل عربستان مواجه است در حوالی مراکز تصمیم‌گیری دولت ترامپ یکه‌تازی کند. هدف استراتژیک دیگر امارات متحده عربی، سامان دادن به ائتلافی علیه ترکیه است که می‌تواند در این چارچوب تل آویو را در کنار ابو ظبی قرار بدهد. فارغ از دلایل و چشم داشت‌های سیاسی این فرایند، اخبار زیادی طی چند سال گذشته در رابطه با تلاش امارات متحده عربی جهت ورود به کلوپ کشورهای ثروتمند جهان منتشر شده است و حتی این مساله به عنوان یکی از بهانه‌های استقبال و میزبانی از سرمایه‌گذاران اسراییل در امارات متحده عربی به ویژه شیخ نشین دبی اعلام می‌شود. این همکاری به جایی رسید که شماری از مهم‌ترین سرمایه‌گذاران معروف اسراییلی دارای ویزای الماسی دبی را پیدا کرده و درحین ورود به این شیخ نشین که با هویت اصلی اسراییلی شان انجام می‌شود همانند دیپلمات‌ها و سفرا با آنها رفتار می‌شود. همچنین با اینکه قوانین ممنوعیت داد و ستد با رژیم اسراییل همچنان بخشی از قوانین تجاری امارات متحده عربی است اما چندین سال است که این همکاری به اشکال مختلفی در حال انجام است.

بر اساس گزارش رسانه‌های عربی طی چند سال گذشته امارات متحده عربی به عنوان ایستگاهی برای انتقال کالاهای تولید شده در فلسطین اشغالی جهت صدور مجددا آن به کشورهای عربی و اسلامی تبدیل شده است که گاهی با برند تقلبی از مبدا به این نقطه منتقل شده و گاهی حتی با برند اصلی اسراییلی خود وارد بازارهایی حتی در عربستان شده‌اند.

به‌طور خلاصه باید گفت علاوه بر ابعاد سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی رژیم اسراییل به دنبال عمقی برای تجارت خود با بازارهای بزرگ عربی است در حالی که امارات متحده عربی که به دلیل سقوط بهای نفت، مشکلات سیاسی و بحران کرونا در آستانه ورشکستگی قرار گرفته نیازمند سرمایه‌گذاری‌های اسراییل است که این‌بار نه فقط در سیاست بلکه در اقتصاد نجات بخش این شیخ نشین باشد.

اما تجربه سازش‌های گذشته در در مصر و اردن ثابت کرده است که سازش با رژیم اسراییل نمی‌تواند راهکار مناسبی برای نجات اقتصاد باشد چه در مصر پیش از توافق سازش بسیاری از کالاها در داخل تولید می‌شدند اما به گفته یکی از تحلیل گران عرب بعد از گذشت سال‌ها از سازش مصر امروز به وارد‌کننده صرف هر چیز حتی رقاصه‌های کاواره هم تبدیل شده است.

 

ارسال نظر