این زن سقف شیشه‌ای را شکست

۱۳۹۸/۰۴/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۸۲۷۶
این زن  سقف شیشه‌ای را شکست

گروه جهان| بهاره محبی|

کریستین لاگارد شاید بهترین کاندیدا برای ریاست بانک مرکزی اروپا نباشد اما نباید این حقیقت را نادیده گرفت که او از سر اتفاق به این جایگاه نرسیده است. فایننشال‌تایمز نوشته: بار دیگر کریستین لاگارد سقف شیشه‌ای را شکست و با خیل عظیمی از منتقدان روبه رو است که نسبت به کارایی او در مقام رییس بانک مرکزی اروپا ابراز تردید می‌کنند.

کریستین لاگارد در حوزه سیاست‌گذاری‌های پولی یک متخصص نیست. او یک اقتصاددان آموزش‌دیده و ماهر هم نیست. اما از قضا قرار است که به عنوان جانشین ماریو دراگی ریاست بانک مرکزی اروپا را برعهده بگیرد. لاگارد در شرایطی قرار است بر کرسی دراگی بنشیند که بحران منطقه یورو نشان داده که این نهاد در چه شرایط حساس قرار دارد، ارز مشترک منطقه یورو تا چه اندازه ناقص است. این شرایط اهمیت نقش ویژه رییس بانک مرکزی اروپا در نوسانات شورای بانک در برابر سیاست‌های آزموده نشده را دو چندان می‌کند.

با این حال کاندیدا شدن کریستین لاگارد برای ریاست بانک مرکزی اروپا یک پیام مثبت برای زنان دارد، کسانی که در جبهه دیگری نیز درگیر هستند: ندای درونی شک و تردید که روانشناسان آن را سندروم ایمپاستر می‌نامند (این سندروم پدیده روانی است که در آن افراد نمی‌توانند موفقیت‌هایشان را بپذیرند. خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان می‌دهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور می‌کند که لیاقت موفقیت را ندارد و کلاهبردار است) .

نخستین‌بار پائولین روس کلنس و سوزانا ایمز در سال 1978 میلادی احساس «تو برای این کار ساخته نشدی» را توصیف کردند، احساسی که بطور نامتناسبی زنانی که مشاغل ارشد دارند را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این کارشناسان توضیح می‌دهند که چرا اغلب زنان به‌دلیل این احساس نقش‌های مدیریتی را پس زده و قبول نمی‌کنند.

جیسکا بنت نویسنده کتاب «باشگاه جنگ» در سال 2017 میلادی در اثر خود با اشاره به کریستین لاگارد می‌نویسد که احتمالا لاگارد نیز در برابر این سندروم ایمن نیست. بنت نوشته به نقل قولی از لاگارد اشاره کرده که در جایی گفته بود مدیریت صندوق بین‌المللی پول امری روتین و از پیش تعیین شده است. او گفته: «وقتی روی مساله خاصی کار می‌کنیم، مساله را از تمامی جوانب داخلی، خارجی، عقبه تاریخی و جغرافیایی بررسی می‌کنیم. می‌خواهیم که بر همه‌چیز اشراف داشته باشیم. می‌خواهیم که مساله را کاملا درک کنیم و نمی‌خواهیم که در نظر دیگران احمق جلوه کنیم.»

این موضوع را در نظر بگیرید که لاگارد از زمانی که به عنوان یک تازه‌وارد دنیای سیاست به کابینه نیکولا سارکوزی (رییس‌جمهوری وقت فرانسه) راه یافت به بی‌کفایتی متهم شده است. لاگارد شاید پله‌های ترقی را طی کرده باشد اما سقوط‌هایی هم وجود داشته است.

آنی سیلوانی چاسانی در ادامه مطلب خود در فایننشال‌تایمز نوشته: «درست چند روز پس از کریسمس 2016، لاگارد را دیدم که در ردیف اول جلسه دادگاهی در پاریس نشسته بود؛ دقیقا همان مکانی که روزی ماری آنتوانت در جریان انقلاب فرانسه به مرگ محکوم شد. پشت او به ما خبرنگاران بود و همانطور که همکار سابقش، درباره تخلفات و بی‌توجهی‌های او در زمان ریاستش بر وزارت مالی در دادگاه توضیح می‌دادند، از صحبت‌ها نت‌برداری می‌کرد. همکاران لاگارد در آن زمان درباره تخلفات او در گزارش دادن پرداخت‌های جعلی برنارد تاپی بازرگان فرانسوی به دولت صحبت می‌کردند.  همکاران سابق لاگارد ادعا می‌کردند که او باید از این پرداخت‌های مساله‌دار به دولت به عنوان وزیر امور مالی اطلاع می‌داشته است. لاگارد نیز گفت که احتمالا از سوی کارکنانش فریب داده شده است. لاگارد در آن زمان یک یادداشت مهم را فراموش کرد که همکارانش به آن اشاره کردند، یادداشت مهمی که زنگ خطر را

 به صدا درآورد. او در دادگاه ادعا کرد: «من هر ساله هشت تا نه هزار یادداشت دریافت می‌کنم.»

لاگارد گرچه به زندان و جریمه محکوم نشد اما دادگاه به‌دلیل غفلت او را مجرم شناخت. این تصمیم دادگاه می‌توانست برای زندگی حرفه‌ای لاگارد یک فاجعه تمام‌عیار باشد. اما این وکیل باسابقه در واشنگتن، بروکسل و داووس آنقدر اعتبار داشت که بتواند شغل خود را در صندوق بین‌المللی پول حفظ کند، نهادی که وظیفه‌اش نظارت بر برنامه‌های اقتصادی در اقصا نقاط جهان است. لاگارد شاید وزیر امور مالی فوق‌العاده‌ای در فرانسه نبود و قضاوت کردن درباره میراث او در صندوق هم زود باشد، اما یک چیز مشخص است: او جان سالم به در برده و ثابت کرده که یک زن می‌تواند در مشاغل خود موفق باشد.  بازرسان در جریان تحقیقات درباره پرونده تاپی، یک یادداشت ‌دست‌نویس بدون تاریخ خطاب به سارکوزی در آپارتمان لاگارد پیدا کردند که در آن بطور تلویحی به رییس‌جمهور فرانسه یادآوری کرده بود که سقوط او، شکست سارکوزی نیز خواهد بود.

حالا هم شاید لاگارد بهترین کاندیدای کرسی ریاست بانک مرکزی اروپا نباشد اما انتخاب مهره‌های دیگر از جمله جینز ویدمان رییس بانک مرکزی آلمان، که در جریان بحران منطقه یورو از منتقدان ماریو دراگی بود، می‌تواند نگرانی‌های بیشتری را در پی داشته باشد.

لاگارد نکات مثبتی دارد. او از اعتبار بین‌المللی قابل توجهی برخوردار است، درک بالایی از شرایط دارد و هیچ گاه در انظار عمومی گاف نداده است. انتخاب او به عنوان رییس بانک مرکزی اروپا می‌تواند انتخابی ریسکی باشد اما لاگارد از سر اتفاق به اینجا نرسیده است.

 

ارسال نظر