رویکرد خوشه‌ای؛ مشوق نوآوری در صنایع منطقه‌ای

۱۳۹۷/۰۴/۱۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۴۸۳۹
رویکرد خوشه‌ای؛ مشوق نوآوری در صنایع منطقه‌ای

حجت‌الله مهدیان

رییس هیات‌مدیره و مدیرعامل بانک توسعه تعاون

به تازگی ظهور ایده «خوشه‌های دانشی روستایی» به عنوان الگویی برای نوآوری روستایی در کشورهای توسعه یافته شناخته شده است. کشور کانادا بر مبنای تجربیات موفق خود در این زمینه به‌طور گسترده‌یی بر این ایده برای توسعه نوآورانه و پایدار مناطق اقتصادی روستایی کشور متمرکز شده است. هدف اصلی سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان در این زمینه،‌ عقب‌ نماندن مناطق روستایی کشور از قافله «جامعه دانش‌بنیان جهانی» است. طبق تعریف، خوشه‌های دانشی روستایی به مجموعه‌یی از شرکت‌های نوآور و مرتبط مستقر در مناطق روستایی (غیرشهری) اطلاق می‌شود که می‌کوشند از طریق گردآوری، انباشت و جذب دانش در میان نقش‌آفرینان و نهادهای محلی به ایجاد و تقویت مزیت رقابتی بپردازند. به عنوان مثال این خوشه‌های دانشی روستایی می‌توانند حول صنایع چوب، محصولات کشاورزی، چرم و پوست، صنایع‌دستی و امثالهم شکل بگیرند و توسط مدیران مورد برنامه‌ریزی قرار بگیرند تا مسیر توسعه خود را طی کنند. پورتر علاوه بر چهار عنصر اصلی مذکور، دو عامل جانبی «دولت» و «شانس» را نیز بر مزیت رقابتی و مسیر توسعه خوشه‌های صنعتی موثر می‌داند. به مرور و با اهمیت یافتن مقوله «فناوری» به جای «صنعت» مفهوم «خوشه فناوری» متولد شد (همچون خوشه فناوری اطلاعات) . امروز آنچه به‌طور جدی توجه اندیشمندان، مدیران و سیاست‌گذاران را به خود جلب کرده است، ظهور مفهوم «خوشه دانشی» است که محوریت را در «دانش» می‌بیند. برنامه‌ریزی برای تولید، اشاعه، به ‌اشتراک‌گذاری و به‌ کارگیری دانش، مبنای نگرش خوشه‌های دانشی است. اولویت‌ دادن به دانش به جای مقولات دیگر (همچون مواهب طبیعی، تجهیزات، سرمایه و امثالهم) در بسیاری از نقاط جهان تجربیات موفقی به بار آورده است. حسن اصلی این نگاه آن است که الزاما کاربردپذیری آن در حوزه فناوری‌های برتر نیست، بلکه می‌توان آن را به روشی موفقیت‌آمیز در حوزه فناوری‌های سطوح متوسط و پایین (حتی صنایع سنتی و دستی) نیز به‌ کار گرفت. شرکت‌های مبتنی بر فناوری‌های برتر امروزی همچون نوکیا، ساآب و ولوو که همه سوئدی هستند، همگی تا چندین سال پیش چوب‌بری (صنایع تولید محصولات چوبی) بوده‌اند! مطالعات بانک جهانی (۲۰۰۳) صراحتا به کشورهای جهان سوم و در حال ‌توسعه پیشنهاد می‌کند، بکوشند با بهره‌گیری از مواهب طبیعی خود سازمان‌هایی بنا نهند که مبتنی بر دانش باشند یعنی مستمرا مهارت‌ها، تجربیات و شایستگی‌های خود را ثبت ‌و ضبط کرده، بهبود داده، سازوکارهای به ‌اشتراک‌گذاری و توزیع دانش سازمان را فراهم کرده، یادگیری مستمر و مادام‌العمر داشته باشند و از طریق نوآوری‌های تدریجی به بهبود مستمر محصولات و فناوری‌های خود بپردازند. در یک کلام، سازمان‌ها و شرکت‌های کشورهای در حال‌ توسعه بکوشند بر مبنای مواهب طبیعی، صنایع سنتی و شایستگی‌های موجود، مدیریت دانش را در خود (و در کل کشور) بنا نهند تا سریع‌تر و آسان‌تر بتوانند به سمت فناوری‌های برتر حرکت کرده و از قافله پیشرفت‌های آینده عقب نمانند. در چند دهه اخیر رویکرد خوشه‌یی به مسائلی که برگرفته از نگاه «کل‌نگرانه» در برابر جزءنگری است، روش‌های نوینی را پیش روی برنامه‌ریزان قرار داده است. نخستین بار مفهوم «خوشه‌ صنعتی» ابداع شد که کلیه مسائل، موضوعات، ساختارها، سازوکارها و عناصر مرتبط با یک صنعت خاص را در یک منطقه، کشور یا جهان در برمی‌گرفت. اقتصاددان هارواردی، مایکل پورتر (۱۹۹۰) در کتاب ارزشمند خود مزیت رقابتی ملت‌ها، از ترکیب نظریات موجود در زمینه توسعه منطقه‌یی و عناصر سازنده استراتژی کسب‌وکارها، ایده خوشه‌های صنعتی موفق را در قالب «الماس مزیت» تئوریزه کرد. این الماس از چهار عنصر ساخته شده است:

الف. شرایط عامل: مواهب منطقه‌یی در زمینه مواهب تولید همچون منابع انسانی، فیزیکی، دانشی و سرمایه‌یی و زیرساختی که موفقیت یک صنعت خاص را تسهیل می‌کند.

ب. شرایط تقاضا: ماهیت نیازها و احتیاجات منطقه‌یی که می‌توان مشوق و محرک نوآوری بیشتر در صنایع منطقه باشد.

ج. صنایع مرتبط و حامی: شبکه‌های خریداران و تامین‌کنندگانی که در تعاملی تنگاتنگ، مشوق تبادل فعالانه اطلاعات، یادگیری جمعی و نوآوری زنجیره تامین هستند.

د. استراتژی، ساختار و رقابت صنعتی: جو و فضایی که مشوق شدید رقابت در میان تولیدکنندگان محلی در عین همکاری و همیاری در به ‌اشتراک‌گذاری نیازها و بارورسازی آنها در راستای نوآوری و مزایای رقابتی منطقه است.

 

ارسال نظر