چرا ایران باید عضو شانگهای باشد؟

۱۴۰۰/۰۶/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۲۲۰۱
چرا ایران باید عضو شانگهای باشد؟

نرگس رسولی |

امروز نخستین سفر خارجی رییس‌جمهور سیزدهم با سفر به قزاقستان رقم خواهد خورد. سفری که اگرچه فضای سیاسی را رقم خواهد زد اما ناگفته پیداست که بیش از هر چیز در روابط اقتصادی ایران با سایر کشورها مخصوصا کشورهای عضو شانگهای مهم و قابل توجه است. ابراهیم رییسی رییس‌جمهور سیزدهم هم همانند حسن روحانی رییس دولت یازدهم و دوازدهم در شرایطی به نشست شانگهای می‌رود که نگاه‌های زیادی متوجه این نشست و سخنرانی‌ها و نشست‌هایی است که در جریان این اجلاس برگزار خواهد شد. بسیاری با بر شمردن تفاوت‌های دو رییس‌جمهور سعی دارند تا ابراهیم رییسی را رییس‌جمهوری بخوانند که گره‌های باز نشده در هشت سال گذشته را باز می‌کند و نخستین گره‌گشایی وی را در موضوع عضویت ایران دراجلاس شانگهای جست‌وجو می‌کنند. اما همان‌طور که پیش از این هم بارها در مورد نشست‌ها و اجلاس‌های مختلف دیده شده است نتایج این نشست‌ها همانند نامه نانوشته‌اند که فعلا باید منتظر بود و بیشتر توجه را معطوف آنچه در مواجهه روسای‌جمهور کشورهای عضو شانگهای با ابراهیم رییسی رخ می‌دهد، کرد. موضوعی که قطعا میزان عضویت ایران در این اجلاس را مشخص‌تر خواهد کرد.

سازمان همکاری شانگهای سازمانی میان‌دولتی است که برای همکاری‌های چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شده است. این سازمان در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ امریکا و ناتو در منطقه، پایه‌گذاری شد. نقش اصلی و تعیین‌کننده در سازمان شانگهای، دو کشور چین و روسیه تشکیل می‌دهند. سازمان همکاری شانگهای در حقیقت ترکیب جدید سازمان «شانگهای ۵» است که در سال ۱۹۹۶ تأسیس شده بود، ولی نام آن پس از عضویت ازبکستان به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر داده شد. علاوه بر اعضای اصلی، ابتدا مغولستان در سال ۲۰۰۴ و یک سال بعد ایران، پاکستان، هند و افغانستان در سال ۲۰۰۵ و پس از آن بلاروس به عنوان عضو ناظر به سازمان ملحق شدند.

در تاریخ ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵ این سازمان با عضویت هندوستان و پاکستان موافقت کرد و این دو کشور در کوتاه‌تر از دو سال همه شرایط برای عضویت کامل این سازمان را اجرا کردند و عضویت این دو کشور در سازمان همکاری شانگهای  در اجلاس رهبران کشورهای عضو این سازمان که طی در ژوئیه ۲۰۱۷ در آستانه، پایتخت قزاقستان، برگزار شد، به تصویب رسید. نقش این سازمان از زمان تأسیس آن تاکنون در منطقه افزایش یافته است. این سازمان، برخلاف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و پیمان ورشو سابق، هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به‌شمار نمی‌رود و طبق وعده‌های جدید ایران قرار است در سال ۲۰۲۱ به یکی از اعضای اصلی بدل شود. 

عضویت ایران در اجلاس سازمان همکاری شانگهای به عنوان اولین سازمان منطقه‌ای بعد از انقلاب اسلامی ظرفیت‌های جدیدی را به خصوص در حوزه همکاری‌های امنیتی و بین‌المللی در اختیار تهران قرار می‌دهد که پیش از این سابقه نداشته است. موضوعی که حتی علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی هم به آن اشاره کرده و چند هفته پیش از رفع موانع سیاسی پیوستن ایران به پیمان شانگهای خبر داده و اعلام کرده بود که عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای پس از طی تشریفات فنی نهایی خواهد شد. وی در 20 مرداد در توییتر خود نوشت: «ساعتی قبل در گفت‌وگو با دوست و همکارم جناب آقای پاتروشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه تحولات افغانستان، سوریه و خلیج فارس را بررسی کردیم. خوشبختانه موانع سیاسی برای عضویت ایران در پیمان شانگهای برداشته شده و با طی تشریفات فنی، عضویت ایران نهایی خواهد شد.» این در حالی است که تحولات افغانستان، مطرح بودن برجام و رفع تحریم‌ها، قدرت‌گیری چین، قراردادهای جاری بین‌الملل ایران در حال رخ دادن است و پیوستن ایران به این اجلاس شرایط مهمی را به وجود خواهد آورد و ظرفیت‌های جدیدی را آغاز می‌کند که تاکنون در اختیار ایران نبوده است. در سال‌های گذشته با وجود اهمیت ایران در منطقه اما مخالفت‌هایی با حضور ایران شد تا سال 2015 و امضای رسمی توافق هسته‌ای از سوی ایران و کشورهای 1+5، تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران و به‌طور ویژه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان مانع اصلی حقوقی پیش‌روی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای مطرح می‌شد.  این موضوع به‌طور صریح از طرف مقامات رسمی این سازمان و کشورهای تاثیرگذار نظیر روسیه و چین طرح شده است. در همین حال سیاست تقابل‌جویانه ایران با غرب نیز که می‌توانست بر روند همکاری‌های گسترده اقتصادی و سیاسی روسیه و چین با غرب تاثیر بگذارد نیز منطق پیوست‌ شده به این مانع حقوقی بود. با این حال از جولای 2015 و با رسمی شدن برجام در وین که متعاقب آن تصویب بیانیه 2231 در شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز در بر داشت، به‌طور رسمی نخستین مانع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای برداشته شد. به همین منوال، اجرای دقیق تعهدات ایران به مفاد برجام و تعامل نزدیک تهران با مسکو و پکن در روند پس از آن، نوعی اعتماد متقابل میان طرفین به وجود آورد.

از سوی دیگر، به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در امریکا از سال 2016 شرایط را در حوزه سیاست بین‌الملل نیز برای چین و روسیه تغییر داد. روسیه از سال 2014 و با آغاز بحران اوکراین تقابل بی‌سابقه‌ای را با غرب تجربه کرد که گام‌های دیگر آن را می‌توان در تحولات اخیر بلاروس، ماجرای الکسی ناوالنی و به‌خصوص تحرکات نظامی اخیر ملاحظه کرد. چین نیز در همین حال در بحران تایوان، مسائل امنیتی هنگ‌کنگ، تحرکات امریکا در دریای چین جنوبی و به ویژه در ماجرای مسلمانان اویغور، روند بی‌سابقه‌ای از تهاجم غرب را تجربه کرده است. رویکردهای تهاجمی و بی‌پروای دونالد ترامپ در آغاز جنگ تجاری با پکن و تهدید مستقیم منافع مسکو که بروز چالش‌های جدی در همکاری‌های راهبردی این بازیگران به وجود آورد، نگاه این کشورها را به ابعادِ تقابل با غرب تاحدودی تغییر داد. همین امر نیز به عنوان منطقِ سیاسی جدید در شانگهای، می‌توانست عضویت ایران را در این سازمان تسهیل کند. بروز اختلافات سیاسی بین ایران و تاجیکستان عاملی بود که حتی پس از رفع موانع فوق‌الذکر نیز نتوانست عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای را موجب شود. در آخرین تلاش رسمی ایران برای جلب اتفاق نظر کشورهای عضو در این سازمان در سال 2017، تاجیکستان بنا به دلایل مختلف سیاسی و امنیتی، تنها مخالف عضویت ایران بود. با این حال طی دو سال اخیر که به نظر می‌رسد روند بازیابی مناسبات تهران و دوشنبه نیز به نتایج ملموسی منتهی شده، نظر تاجیکستان تغییر کرده است. چند ماه پیش نظام‌الدین زاهدی، سفیر تاجیکستان در تهران در یک کنفرانس مطبوعاتی که به مناسبت ریاست دوره‌ای این کشور بر سازمان همکاری شانگهای برگزار شد، نخستین‌بار نشانه‌هایی از تغییر دیدگاه تاجیکستان را ارایه داد. روالی که در کنفرانس مطبوعاتی، سراج‌الدین مهرالدین، وزیر امور خارجه تاجیکستان هم ادامه یافت و وی نیز به‌طور رسمی اعلام کرد که در صورت اتفاق آرای کشورهای عضو، این کشور نیز مخالفتی با عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای ندارد.

  چرا حضور در شانگهای مهم است؟

سازمان همکاری‌های شانگهای شاید یکی از معدود نهادهای بین‌المللی است که توانمندی مقاومت در مقابل سیاست یکجانبه امریکا را داراست. نمونه آن درخواست رسمی از امریکا برای خروج از پایگاه نظامی در منطقه «دره فراغنه» در کشور ازبکستان در سال 2005 بود. این سازمان با افزایش جمعیت به سه میلیارد نفر و پهنه سرزمینی به ۳۵ میلیون و ۹۷۲ هزار کیلومتر مربع به یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های منطقه‌ای جهان تبدیل شده است که منافع دوجانبه و چندجانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای اعضا و شرکای اقتصادی غیر عضو دارد.

در ۱۵ سال اخیر، سازمان همکاری شانگهای نقش مهمی را در منطقه ایفا کرده است. این سازمان برخلاف دیگر سازمان‌ها به منظور همکاری منطقه‌ای و تقویت روابط بین کشور‌های عضو ایجاد شده است.   

در حال حاضر، فعالیت و سودمندی نهاد‌های منطقه‌ای همکاری برای حل و فصل مشکلات فراملی و واکنش به تهدیدات به رسمیت شناخته می‌شوند. کشور‌های عضو سازمان همچنان به تقویت تلاش‌های خود در حوزه‌های امنیت، همکاری سیاسی-اقتصادی و ثبات منطقه‌ای ادامه می‌دهند. فعالیت سازمان همکاری‌های شانگهای به عنوان سازمانی که با برخی مسائل محدود منطقه‌ای سر و کار دارد، فراتر از منطقه می‌رود. به علاوه، سازمان همکاری‌های شانگهای به دیپلماسی شبکه‌ای منطقه‌ای پرداخته و بر روی ایجاد یک فضای دوستانه کار می‌کند. در حال حاضر، این سازمان امکان ایفای نقش بزرگ‌تری را در منطقه دارد.

این سازمان یک مکانیسم امنیت منطقه‌ای و همکاری بشردوستانه ایجاد کرده و مبارزه با سه شر را با عنوان تروریسم، افراط‌گرایی و جدایی‌طلبی را در اولویت قرار داد. در حال حاضر، چین و روسیه و همچنین دیگر کشور‌های سازمان همکاری‌های شانگهای، حامی روابط سیاسی و اقتصادی نزدیک بوده و با یکدیگر در برخی از پروژه‌های منطقه‌ای همکاری می‌کنند.چین یک استراتژی تلفیقی برای منطقه طراحی کرده و به‌طور کلی روابط دوجانبه با کشور‌های عضو سازمان همکاری‌های شانگهای را تقویت می‌کند. این استراتژی هم در حوزه امنیت و هم در حوزه اقتصاد گسترش می‌یابد. به‌طور کلی، استراتژی که چین در رابطه با منطقه در چارچوب سازمان همکاری‌های شانگهای اجرا می‌کند در جهت مبارزه با تروریسم، افراط‌گرایی و جدایی‌طلبی، تأمین امنیت مرزی، ثبات منطقه‌ای، مشارکت در توسعه اقتصادی و دسترسی به منابع انرژی منطقه‌ای است.دیگر اعضای سازمان هم مبارزه با ۳ شر، مبارزه افراط‌گرایی، تروریسم و جدایی‌طلبی را اعلام کردند.در طی ۱۵ سال، در رویکرد‌های سازمان همکاری‌های شانگهای نسبت به توسعه‌اش در آینده یک توازن خاص ایجاد شد. 

چین همکاری‌های اقتصادی نزدیک‌تری با کشور‌های عضو سازمان همکاری‌های شانگهای برقرار می‌کند، اما روسیه بر جنبه‌های سیاسی و مسائل امنیتی به صورت چندجانبه متمرکز می‌شود. دیگر کشور‌های سازمان همکاری‌های شانگهای (قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان) محتاطانه رفتار کرده و از این دو رویکرد حمایت   می‌کنند.   روالی که قطعا مورد توجه ایران است و می‌تواند منافع اقتصادی برای ایران به همراه آورد. بسیاری از ناظران بر این باورند که در پس اجلاس سران شانگهای ملاقات‌های دوجانبه‌ای شکل می‌گیرد که می‌تواند هزینه بپردازند، چرا که عموما تنها برگزاری یک دیدار دوجانبه نیازمند صرف زمان و هزینه قابل توجهی است، اما در حاشیه اجلاس‌های این‌چنینی کشور‌ها می‌توانند نه‌تنها یک دیدار دوجانبه بلکه چندین دیدار مهم داشته باشند برای مثال در حاشیه جلسه فعلی سازمان همکاری‌های شانگهای ابراهیم رییسی رییس‌جمهور با رهبران چین، روسیه، هند، پاکستان، افغانستان و قرقیزستان دیدار خواهد کرد و به‌ طور قطع یقین دیدار‌هایی در این سطح می‌تواند دستاورد‌های قابل توجهی داشته باشد. ایران به دلیل روابط نزدیک تاریخی، سیاسی و فرهنگی یکی از کشور‌های پیشگام نه‌تنها در خاورمیانه بلکه آسیای مرکزی محسوب می‌شود. علاوه بر آن، تهران برای کشور‌های منطقه، به عنوان یک شریک اقتصادی، سرمایه‌گذار قابل اعتماد و مبتکر پروژه‌های زیرساختی (که سیمای جدیدی از منطقه را از جمله به عنوان یک مرکز لجستیک که شرق غرب را به هم متصل می‌کند) عمل می‌کند. رابطه نزدیک ایران با منطقه، باعث علاقه زیاد جمهوری اسلامی به ثبات منطقه شده و انگیزه برای تلاش‌های دائمی تهران در تامین امنیت و توسعه کشور‌های آسیای مرکزی را فراهم کرده است. بدون مشارکت ایران هیچ‌ یک از موضوعات مربوط به تحکیم امنیت در آسیای مرکزی و مسائل توسعه اقتصادی منطقه را نمی‌توان به‌ طور جدی مورد بحث و بررسی قرار داد؛ بنابراین آنها که می‌خواهند تهران را از میان بازیگران مهم و پیشگام در این منطقه حذف کنند، مرتکب اشتباه بزرگی می‌شوند. علاوه بر آن، اقتصاد ایران از این طریق به بازار‌های جدید دسترسی یافته و افق‌های تازه مشارکت تجاری و اقتصادی و از جمله در حوزه سرمایه‌گذاری، مالی و علمی - فناوری باز خواهد کرد. در کنار این مسائل، همکاری فعال تهران در چارچوب سازمان همکاری‌های شانگهای در مباحث مربوط به مسائل بحث‌برانگیز با غرب و برخی از کشور‌های عربی مزایای اضافی برای ایران دارد ضمن اینکه منفعت سازمان همکاری‌های شانگهای هم در این زمینه کم نیست. همچنین، ایران به عنوان مرکز ژئوپلتیک جهان تشیع، موقعیت بین‌المللی سازمان همکاری‌های شانگهای را تقویت می‌کند.

 

  قدرت برتر منطقه‌ای

از دیدگاه کشور‌های عضو سازمان از جمله ایران، سازمان همکاری شانگهای به ‌تدریج به یک قدرت برتر منطقه‌ای به خصوص در آسیای مرکزی و حتی خاورمیانه و کل آسیا تبدیل خواهد شد و یک نیروی قوی مانند ناتو خواهد بود. این سازمان در واقع وقتی مانند ناتو شود یکی از وظایفش جلوگیری از نفوذ امریکا در منطقه خواهد بود و برای همین یکی از خواست‌های تهران این است که ایران هم عضو رسمی سازمان شانگهای شود که در آینده قدرتی در برابر امریکا خواهد بود. گستردگی سازمان همکاری شانگ‌های می‌تواند باعث تقویت همکاری‌های سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی و حتی فرهنگی طرفین شود و به همین سبب ایران با کشور‌های دیگر در چارچوب همین سازمان همکاری و رایزنی می‌کند. اگر ایران عضو سازمان شود قدرت سازمان در خاورمیانه بیشتر خواهد شد و سپس شمار بیشتری از کشور‌ها خواستار عضویت رسمی خواهند شد و ایران از هم‌اکنون آماده است در زمینه‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری و تجارت و همچنین انرژی با کشور‌های این سازمان همکاری نزدیک داشته باشد. امتیازاتی در این زمینه‌ها به آنها بدهد تا بتواند عضو رسمی سازمان شود.  ایران دارای جایگاه مهم در منطقه است و به‌خصوص برای راه ابریشم نوین چین از شرایط بسیار خوبی برای همکاری‌ها برخوردار است. برای همین انتظار می‌رود که اعضای رسمی سازمان از جمله چین و روسیه نیز این مساله را به ‌طور جدی‌تری مدنظر قرار بدهند و جایگاه مطلوب منطقه‌ای ایران باز هم تقویت شود و به این موضوع بهای بیشتری داده شود.

اعضای سازمان با وسعت گرفتن سازمان از مزایای مکمل یکدیگر بهره‌مند خواهند شد. برای مثال ایران به دلیل داشتن منابع غنی انرژی و نفت و گاز طبیعتا یک مهره و وزنه مهم در سازمان همکاری شانگهای خواهد بود و همکاری بیشتر سازمان با ایران و تهران با سازمان همکاری شانگهای و تقویت نقش ایران در راه ابریشم برای همه طرف‌ها سودمند خواهد بود.

افزون بر این طرفین می‌توانند همکاری‌های تجاری و اقتصادی و امنیتی خود را نیز گسترش دهند. در حال حاضر ایران و چین دارای روابط مشارکتی راهبردی هستند و بر اساس توافقات طرفین قول داده شده است که مفاد مربوط نیز اجرا شود و همکاری‌های آنها در بخش‌های اقتصادی و انرژی نه برای ایران بلکه برای چین هم اهمیت دارد. یک پژوهشگر مسائل بین‌الملل در تحلیل مزایای حضور ایران در عضویت شانگهای معتقد است: «پیوستن و عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای یک گام بسیار بزرگ در رویکرد نگاه به شرق به حساب می‌آید، بنابراین راهبرد نگاه به شرق از چند جهت قابل بررسی است. در این موضوع از یک جهت می‌توان گفت تمام آمار، شواهد و اسناد نشان می‌دهد که چین در آینده، به عنوان اقتصاد اول در دنیا خواهد بود و در کنار آن بازیگران دیگری مانند هند، ژاپن، کره و مالزی در قاره آسیا و همچنین بازیگر موثر دیگری مثل روسیه در سطح بین‌المللی نقش‌های جدی‌تری را ایفا خواهند کرد و به ‌تدریج از محوریت غرب در سطح نظام بین‌الملل کاسته و یک گردشی از سمت غرب به شرق شکل می‌گیرد که نیازمند توجه بیشتر ایران به این مساله است. اما از زاویه سیاست خارجی ایران هم می‌توان به این موضوع پرداخت؛ به این معنا که در طول سال‌های گذشته تجربه‌ای که در دولت آقای روحانی برای توسعه روابط با کشورهای غربی به‌ویژه اروپا به دست آوردیم، عملا راه به جایی نبرد. اما در حال حاضر رویکرد نگاه به شرق می‌تواند تامین‌کننده منافع ملی ایران بوده و توازن را در سیاست خارجی کشور ما در ارتباط با کشورهای غربی به وجود آورد. بنابراین راهبرد نگاه به شرق هم دارای الزامات جهانی است و هم در حوزه سیاست خارجی ایران می‌تواند به عنوان یک عملکرد توازن‌ساز موثر باشد.

قطعا عضویت دائم ایران در اجلاس شانگهای به نزدیک شدن مواضع خارجی کشورهایی مثل چین و روسیه با ایران منجر خواهد شد، ضمن اینکه این دو کشور در شورای امنیت سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دارای نقش و جایگاه قابل توجهی هستند و از این جهت عضویت ایران در اجلاس شانگهای می‌تواند از این حیث در روند آتی مذاکرات موثر باشد. البته آنچه در مذاکرات آینده اهمیت بیشتری دارد، صرفا همراهی و پشتیبانی مسکو و پکن از تهران نیست بلکه پی‌ریزی یک استراتژی جدید مذاکراتی از سوی دولت آقای رییسی و وزارت خارجه به مسوولیت آقای امیرعبداللهیان است.

اگر ایران بخواهد با استراتژی دوره‌های قبل در مذاکرات حاضر شود قطعا مذاکرات نتیجه قابل‌ توجهی نخواهد داشت اما اگر استراتژی جدید مذاکرات طرح‌ریزی شود در آینده می‌توان از مذاکرات هم به خوبی بهره‌برداری کرد اما به هر حال آنچه در مقطع خیلی اهمیت دارد این است که عضویت دائمی ایران در شانگهای قطعا موضع حمایتی روسیه و چین از ایران را تقویت خواهد کرد و کشورهای غربی هم به خوبی متوجه این مساله هستند. در حال حاضر تحلیل‌هایی که در رسانه‌های غربی منتشر می‌شود، نشان می‌دهد بسیاری از تحلیلگران در کشورهای غربی از خود اروپایی‌ها و امریکایی‌ها انتقاد کرده و این نکته را به سیاستمداران خود گوشزد می‌کنند که فشارهای بیش از حد به ایران و همچنین عدم تعهد و پایبندی به توافقات صورت‌ گرفته موجب شده که جمهوری اسلامی نگاه راهبرد به شرق را با شدت بیشتری پیش ببرد و این مساله می‌تواند در آینده و در مناسبات بین‌المللی و نوع مواجهه غربی‌ها با ایران نیز اثرگذار باشد. قطعا عضویت در شانگهای، هم در تقویت انواع همکاری‌ها با چین و هم در توسعه مناسبات با روسیه می‌تواند نقش قابل توجهی داشته باشد. از زمانی که توافقنامه 25 ساله بین ایران و چین منعقد شد، عملا چینی‌ها تمایلی نداشتند که این طرح را در زمان حیات دولت آقای روحانی پیش ببرند چرا که کاملا به این مساله واقف بودند که دولت پیشین تمایلی به اجرای چنین طرحی ندارد اما در حال حاضر با تغییر دولت در کشورمان و همچنین عضویت ایران در سازمان شانگهای می‌توان به نزدیک‌ شدن روابط دو کشور و تقویت همکاری‌ها در حوزه‌های مختلف امیدوار بود. نمونه بارز این مساله هم در موضوع واردات واکسن از چین دیده شد در حالی که دولت قبل تمایل نداشت این اقدام را از طریق چین انجام دهد یا به دلایل مختلف موضوع واکسن را به FATF و تحریم‌ها مرتبط می‌کرد اما در حال حاضر با تغییر دولت نوع نگاه ایران به رابطه با چین و هم نوع نگاه چینی‌ها به ایران نسبت به گذشته متفاوت شده که از این ‌رو می‌توان انتظار داشت که عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای یک گام جدی برای اجرایی‌شدن توافقات 25 ساله ایران و چین باشد. درباره طرح 25 ساله نیز باید گفت که این طرح صرفا یک سند کلی است که حوزه‌هایی را برای همکاری مشخص کرده و برای تبدیل ‌شدن به قراردادهای اجرایی نیازمند مذاکرات جدید است.

در خصوص تحولات افغانستان نیز واقعیت این است که همه کشورهایی که عضو سازمان شانگهای هستند به نوعی با مساله افغانستان درگیر هستند؛ یعنی به ‌طور مثال چین، روسیه و پاکستان و اکثر کشورهای آسیای مرکزی به نوعی در مجاورت جغرافیایی افغانستان قرار دارند یا در تحولات این کشور نفوذ داشته یا ذینفع هستند.  از این ‌رو مساله افغانستان دغدغه همه این کشورهاست فارغ از اینکه ساز و کار شانگهای وجود داشته باشد یا خیر. اما اکنون با توجه به اینکه چنین نهادی وجود دارد مساله افغانستان می‌تواند به یکی از موضوعات اصلی برای همکاری‌های مهم بین کشورهای عضو اجلاس شانگهای مبدل شود، کما اینکه از سوی خود ایران هم طرح‌هایی مبنی بر یک ابتکار منطقه‌ای برای افغانستان پیشنهاد شده بود، بنابراین سازمان شانگهای می‌تواند نقش موثری در شکل‌ دادن به یک ابتکار منطقه‌ای برای ایجاد صلح و ثبات پایدار در افغانستان داشته باشد. در واقع این کشورها، هم نگرانی‌های خاص خود را دارند و هم دارای منافع در کشور افغانستان هستند لذا جمع‌ شدن آنها در یک اجلاس می‌تواند اتفاق خوشایندی باشد که در آینده به یک ساز و کار منطقه‌ای برای شکل ‌دادن به مساله افغانستان و تصمیمات امنیتی در این کشور منجر شود چرا که در گذشته به ویژه از سال ۲۰۰۱ به بعد مسائل افغانستان در خارج از محدوده منطقه حل و فصل شده و طرف‌های غربی ابتکار عمل را در دست داشتند اما در حال حاضر به نظر می‌رسد کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و پاکستان می‌توانند این ابتکار عمل را در سطح منطقه نگه دارند.

راهبرد شرق به معنای همکاری با کشورهایی است که دارای سیاست خارجی مستقل هستند. منظور از نگاه به شرق صرفا توسعه مناسبات با کشورهایی نیست که از لحاظ جغرافیایی در شرق ایران قرار گرفته‌اند در حالی که وقتی این مفهوم مطرح می‌شود برخی تصور می‌کنند هر کشوری که از لحاظ جغرافیایی در محدوده شرقی ایران قرار گرفته باید در اولویت روابط قرار بگیرد در حالی که اساسا راهبرد نگاه به شرق یک نگاه محدود جغرافیایی نیست و رویکرد این موضوع به معنای توسعه و همکاری با کشورهایی است که سیاست خارجی مستقلی داشته و تمایل دارند به شکل مستقل به عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به ایفای نقش بپردازند.  بنابراین اگر چنین تعریفی از نگاه به شرق صورت گیرد در آن صورت کشوری مانند ونزوئلا در امریکای لاتین هم می‌تواند در راهبرد نگاه به شرق توصیف شود و حتی یک کشور در خود اروپا هم می‌تواند در این سیاست جای بگیرد یا برخی کشورهای آفریقایی نیز در قالب سیاست نگاه به شرق تعریف می‌شوند و در این روند می‌توان با آنها همکاری کرد. بنابراین راهبرد شرق دارای یک مفهوم وسیع است یعنی کشورهایی که در حوزه عمل سیاست خارجی خود دارای استقلال هستند و تحت‌فشار کشورهای غربی، همکاری‌های خود را قطع نمی‌کنند، ‌لذا مفهومی که گفته می‌شود ممکن است ایران به سمت بلوک شرق برود هیچ جایگاهی در روابط نوین بین‌الملل ندارد، بر این اساس حضور دائم ایران در اجلاس شانگهای به نوعی تامین‌کننده و تقویت‌ کننده موضع استقلال ایران در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. 

 

ارسال نظر