اقتصاد ایران پس از 9 فصل تجربه سخت و ناگوارِ رشد منفی بالاخره در بهار 93 به مرز رشد مثبت رسید. این رشد مثبت، مرهون ثبات سیاستی است که دولت یازدهم از بدو انتخاب در پیش گرفته است. روحانی را میتوان هوشمندترین رییسجمهور تاریخ ایران دانست. رییسجمهوری که اقتصادی ویران را با 7 فصل رشد منفی تحویل گرفت و در عرض سهفصل توانست اقتصاد کشور را از ورطه رکود و رشد منفی برهاند و به رشد مثبت رهنمون کند. این مهم از هر فردی ساخته نبود. در حالی که کشور در یکی از بیسابقهترین تعارضهای گروههای رقیب سیاسی درگیر بود و تحریمها از همه سو همچون تیرهایی به سمت اقتصاد ایران پرتاب میشد و بازارهای مختلف دچار نوسان، بیثباتی بودند روحانی اقتصاد را تحویل گرفت؛ اقتصادی بیمار با درجه التهاب بالا و خونریزی شدید.
در این مدتی که از دولت میگذرد، یعنی در عرض یکسال گذشته، دولت توانسته است دستاوردهای مطلوبی داشته باشد. رشد اقتصادی از حدود منفی 7درصد به مثبت چند دهمدرصد رسیده است. تورم نقطه به نقطه از 40درصد به حدود 15درصد رسیده و بازارها آرام شدهاند. دیگر نه از تغییر لحظه به لحظه دلار خبری هست نه از روند صعودی طلا، نه مسکن رکورد میشکند و نه خودرو هر روز در حاشیه بازار قیمتی جدید به خود میبیند. به زبان دیگر، روحانی توانسته تب اقتصاد ایران را پایین بیاورد، خونریزی را متوقف کند و از این پس باید منتظر اجرای سیاستهای دولت برای بهبود کامل و بازگشتن اقتصاد ایران به روزهای اوجش باشیم.
البته نباید فراموش کرد که تابهحال سیاستهای تنشزدایی روحانی بهخوبی کار کرده است. اما از این پس این سیاستها کافی نیستند. تازه تناقضهای سیاستگذاری خود را نشان خواهند داد. رابطه معکوس رشد اقتصادی و تورم مهمترین چالش دولت در ماههای آینده خواهد بود. از این منظر، دولت باید انتخاب کند که خروج سریعتر از رکود برایش اولویت اول است یا ادامه کاهش تورم. تابهحال این امر مهم نبود چرا که هم تورم در وضعیت هشدار بود و هم رکود. اما حال که تورم از وضعیت هشدار خارج شده و اقتصاد ایران در مرز تورم تاریخی خودش یعنی حدود 15 الی 20درصد است، باید به معضل اصلی اقتصاد ایران یعنی بیکاری پرداخته شود.
رشد مثبت اندکی که اقتصاد ایران در ماههای اول سال 93 داشته است به هیچوجه حتی با روند تاریخی اقتصاد ایران نیز هماهنگ نیست. این رشد اندک نهتنها با روند تاریخی هماهنگ نیست که با وضعیت اقتصاد ایران به عنوان کشوری در حال توسعه نیز به هیچوجه سازگاری ندارد. در حالی که امریکا در سه ماهه دوم 2014 رشدی برابر 4.2درصد داشته، اقتصاد ایران در بهترین حالت رشدی نزدیک به صفر اما مثبت داشته است.
این در حالی است که اقتصاد امریکا به عنوان اقتصادی توسعهیافته که از همه پتانسیلها و ظرفیتهای خود استفاده کرده اگر رشدی بسیار کمتر از این مقدار ولی مثبت هم داشت برایش طبیعی بود. چرا که این اقتصاد نیاز به رشدهای بالا ندارد. ولی اقتصاد ایران به عنوان اقتصادی در حال توسعه برای بقای خود نیاز به رشدهای بسیار بالا دارد. در غیر این صورت کشور نمیتواند به میزان کافی شغل ایجاد کند، نمیتواند ثروتآفرینی کند و این به معنای افزایش بیشتر فقر، افزایش بیشتر آسیبهای اجتماعی و منحرف شدن کشور از مسیر توسعه بلندمدت و عقبماندن از قافله توسعه است. قافلهیی که کشورهای بسیاری در حال حرکت با آن هستند و کشور ما چند صباحی است که از آن عقب افتاده و نیاز به پرکردن این شکاف دارد. اگر این شکاف را پر نکنیم تبدیل به پرتگاهی خواهد شد که همهمان را خواهد بلعید.
بنابراین رکود را باید جدی گرفت و تاکید بیش از حد بر تورم چندان به صلاح کشور و به صلاح دولت روحانی نیست.