در نقد نگاه اورینتالیستی کیسینجر

۱۳۹۳/۰۶/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۳۹۷



از طرف دیگر این سخنان همواره به تندروهای داخل ایران نیز توجیه لازم را در مخالفت با هرگونه گفت‌وگو با امریکا داده است.

استدلال‌هایی از این دست نشان می‌دهد که چه اندازه بخش مهمی از الیت و نخبگان سیاسی امریکا از تاریخ و حتی سیاست امروز ایران بی‌اطلاع و ناآگاه هستند و تحت‌تاثیر تبلیغات و تصورهایی هستند که محافل فکری و لابی‌های کشورهای رقیب ایران در منطقه به‌خوردشان می‌دهد و اسف‌بار‌تر اینکه این بی‌اطلاعی و تصاویر نادرست به‌مدت 30‌سال مبنای سیاست‌سازی در ایالات متحده قرار گرفته است.

کیسینجر درحالی از تلاش ایران برای احیای امپراتوری پارس سخن می‌گوید که ایران در 300 سال اخیر به هیچ کشوری حمله نکرده است و برعکس خود مورد تهاجم همسایگان و قدرت‌های استعماری قرار گرفته است.

طرفه اینجاست که هیچ سیاستمداری در امریکا هرگز به سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی در قالب شهرک‌سازی‌ها در نوارغزه و کرانه باختری واکنش نشان نداده است اما تلاش ایران برای پیشرفت و توسعه با ارجاع به تاریخ و تمدن باستانی ایران، مبنای اتهام جدیدی را علیه ایران شکل می‌دهد.

حتی جان لیمبرت که کیسینجر را به سخره گرفته است، در توضیح شرایط ایران امروز، امپراتوری پارس را مشکل‌ساز برای همسایگانش معرفی می‌کند، کشوری که به یونان حمله کرده است، امپراتوری روم را شکست داده است. اما نقش و مشارکت تمدن ایران را در اعتلای علم و تمدن جهان نادیده می‌انگارند.

هرچند که سخنان اوباما در تشخیص اینکه مشکل اکنون رادیکالیسم سنی است یا لیمبرت که به همکاران و شخصیت‌های سیاسی هموطن خود برای فهم‌شان از ایران طعنه می‌زند، برای گشایش باب جدیدی از فهم ایران مغتنم است از این‌رو که می‌تواند زحمتی را که لابی‌های کشورهای رقیب تمایل دارند برای ایران ایجاد کنند را کم می‌کند، اما نشان می‌دهد که نگاه اورینتالیستی در دستگاه سیاست‌گذاری و حتی آکادمیک کشورهای غربی به زشت‌ترین شکل آن نسبت به ایران به‌طور خاص و شرق به‌طور کلی‌تر با وجود ادعاهای فراوان در مورد کثرت‌گرایی فرهنگی هنوز وجود دارد و تقابلی که گروهی از سیاستمداران امریکا و غرب برای خود نسبت به ایران تعریف می‌کند، بیش از اینکه امری صرفا مربوط به رقابت سیاسی باشد، امری فرهنگی با نگاه خاص هژمونیک و استیلاجویانه است.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر