بدون تلاش رهبران قاره سبز رشد اقتصادی احیا نخواهد شد اروپا یک کشور واحد و منسجم نیست و اگر واحد پولی ارمغانی جز رکود، بیکاری و کاهش قیمتها نداشته باشد بالاخره کسانی به خروج از یورو رای خواهند داد
درآخرین روز هفته خبر کاهش تورم مصرفکننده در منطقه یورو منتشر شد. نرخ تورم در این منطقه در ماه آگوست به 3/0 درصد تنزل کرد که پایینترین حد آن در 5 سال گذشته است. تحلیلگران میگویند که این کاهش تورم که به دلیل افت قیمت موادغذایی و انرژی بود احتمالا به بانک مرکزی اروپا فشار بیاورد تا سیاستهای جدیدی برای تحریک رشد اقتصادی وضع کند. چه بانک مرکزی اروپا در جلسه این هفته سیاست جدیدی وضع کند چه نکند، اوضاع اقتصادی منطقه یورو به نظر بسیاری از کارشناسان خراب به نظر میآید. ایتالیا به کسادی لغزیده است، فرانسه مردد است و آلمان که نقطه امید اروپاست با انتشار اخبار بد اقتصادی، تصویر ناامیدکنندهیی از رشد اقتصادی خود ارایه داده است. اکونومیست درتحلیلی این وضعیت را بررسی کرده است:
سوراخ کشتی اقتصاد کشورهای منطقه یورو در هفتههای اخیر بار دیگر سر باز کرده است. مجموع تولید ناخالص ملی این کشورها در سه ماهه دوم دچار رکود شده است. شرایط اقتصادی سه ماهه سوم منطقه یورو هم به دلیل تاثیر تشدید تحریمهای غرب علیه روسیه چندان سلامت نیست. در همین حال، نرخ تورم در این قاره به طرز خطرناکی کاهش یافته و به حدود 0.4 درصد رسیده یعنی0.2 درصد کمتر از رقمی که هدف بانک مرکزی اروپاست؛ روندی که باعث شده تا نگرانیها نسبت به تاثیرات مخرب روند تثبیت قیمتها بر منطقه یورو به عنوان یک کل بالا بگیرد.
دلایل بیماری جدید اروپا سه مشکل کاملا آشنا و مرتبط است. نخست، کمبود رهبران سیاسی شجاع، دوم، نبود اعتقاد راسخ به اصلاحات برای بهبود شرایط رقابتی و درنهایت، گیراندن دوباره آتش رشد؛ اغلب کشورهای بزرگ دو سالی را که ماریو دراگی، رییس بانک مرکزی اروپا تعهد کرده بود،
تلف کردند.
همچنین افکارعمومی اروپا درباره ضرورت تغییرات رادیکال و عمیق توجیه نشده است. سوم، بهرغم تلاشهای ماریو دراگی، چارچوبهای بسیار سخت مالی وپولی، گلوگاه رشد اقتصادی را گرفته و باعث سختتر شدن اصلاحات ساختاری میشود.
سیاستهای احمقانه از نوع فرانسوی!
جلوههای مختلف این مشکلات را در سراسر منطقه یورو میشود، دید. اما کشوری که بیشتر از همه تجسم عینی این سه مشکل است، فرانسه است.
هفته گذشته فرانسوا اولاند، رییسجمهور سوسیالیست فرانسه مجبور شد تا با بازنگری در دولت خود، آرنورد مونتهبورگ، وزیراقتصاد که یکی از حامیان جدی وی بود را کنار بگذارد. اولاند که سال 2012 با وعده آیندهیی بدون درد و دغدغه به قدرت رسید، سیاستمداری است که بهشدت به دنبال اصلاحات است. اما از زمانی که مانوئل والس را به عنوان نخستوزیر دولت خود انتخاب کرد، توفیق چندانی در اصلاحات نداشته است.
در تئوری یک دولت جدید و منسجمتر میتواند پیشرفت داشته باشد. اما واقعیت این است که در عمل، نمیشود افکار عمومی را از راه دور کنترل کرد.
اولاند برخلاف متیو رنزی، نخستوزیر ایتالیا نه تنها بهشدت نامحبوب است بلکه نتوانسته رایدهندگان فرانسوی را قانع کند که برخی تغییرات دردناک از جمله کوچک کردن اندازه دولت اجتنابناپذیر است. درعوض، مونتهبورگ و نزدیکان وی پیشنهادهایی را ارایه میکنند که برای افکارعمومی توجیهنشده خوشایند اما برای اقتصاد فرانسه کشنده است.
پیشنهاداتی نظیر اینکه اگر منطقه یورو با تغییر قوانین سفت وسخت مالی سقف کسری بودجه را بالاتر برده و هزینههای عمومی بهطور سخاوتمندانه زیاد شود دیگر نیازی به اصلاحات دردناک نخواهد بود چراکه اقتصاد بهطور معجزهآسایی و خودکار خودش را از خطر بیرون میکشد. استدلال مونتهبورگ بسیار اغواکننده است به ویژه برای کشورهایی که آلمان باید ریاضتهای اقتصادی را به آنان تحمیل کرده است.
ماریودراگی بهطور ضمنی در نشست سالانه روسای بانکهای مرکزی در امریکا به وجود قوانین سفت وسخت مالی و پولی اذعان کرد. او در سخنانش به تمایل برای تسهیل کمی این قوانین، که پیشتر امریکا و انگلیس نیز از آن استفاده کرده بودند، اشاره کرد. دراگی خواستار در پیش گرفتن سیاستهای مالی با هدف افزایش رشد اقتصادی شد. سخنانی که به نظر میرسد مخاطبش آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود؛ رهبری که بر قوانین سفت و سخت مالی و پولی منطقه یورو بهشدت تاکید دارد.
اگر فرانسوا اولاند و ماتیو رنزی، نخستوزیر ایتالیا میتوانستند نشان دهند که صادقانه به دنبال اصلاحات ساختاری هستند شاید مرکل درباره قوانین مالی کمی سهلگیر میشد اما در دنیای واقعی مرکل دلایل بسیار کمی برای اعتماد به فرانسه و ایتالیا دارد.
چراکه هر زمانی از فشارهای خارجی روی دولتهای این دو کشور کاسته میشود آنها به سرعت از وعدههای اصلاحاتی خود عقبنشینی میکنند.
به همین خاطر گرچه بسیار دشوار است اما بدون دور جدیدی از تلاش رهبران قاره سبز، رشد اقتصادی احیا نخواهد شد. اروپا یک کشور واحد منسجم نیست و اگر واحد پولی ارمغانی جز رکود، بیکاری و کاهش قیمتها نداشته باشد بالاخره کسانی به خروج از یورو رای خواهند داد.
منبع: اکونومیست