خانوارهای روستایی نزدیک به 25 درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. همچنین فعالیت عمده در بخش کشاورزی، توسط این گروه انجام میشود. این دو گزاره، برای اثبات ضرورت پرداختن به مفهوم «توسعه روستایی» کافی است، هرچند با کمی تامل و تحقیق، میتوان علل بیشتری را برای این مهم ذکر کرد.
توسعه به معنای فعالیتی است که به بهتر شدن وضع موجود بینجامد، تعداد کسانی که از آن بهرهمند میشوند بیشتر از تعداد کسانی باشد که متضرر میشوند، شرایط و الزامات اولیه زندگی را برای همه فراهم کند، با نیازهای جمعیت هماهنگ باشد، و باعث ایجاد خودباوری و خود اتکایی شود. حال اگر دو عامل دیگر را به آن اضافه کنیم، مفهوم توسعه پایدار ایجاد خواهد شد؛ استمرار و طولانی بودن توسعه، و حفظ محیط زیست.
جوامع روستایی، جوامعی هستند که به نسبت جوامع شهری بیشتر با فقر دست و پنجه نرم میکنند و یکی از اهداف عمده توسعه، فقرزدایی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در روند حرکت به سمت توسعه، جوامع روستایی باید در اولویت قرار بگیرند.
اما این «باید» با حقایق جاری در کشور هماهنگ نیست. با آنکه توسعه، راهکار عمده دسترسی به چشماندازهای کشور شناخته میشود، و با آنکه توسعه روستایی وزن اصلی توسعه است، اما تاکنون توجه سیاستمداران و قانونگذاران به حوزه توسعه روستایی، بیشتر در حد کلی گویی و آرمانگرایی بوده است. سرشماری سال 1390، نشان میدهد رشد جمعیت روستایی 0.61- درصد بوده است که مشخص میکند جمعیت روستایی ایران، در حال مهاجرت به شهر است. این مساله نشان میدهد که توسعه روستایی در ایران نهتنها موفقیتآمیز نبوده، که با شکست مواجه شده است.
روزنامه تعادل در همین رابطه تصمیم گرفته است تا یک صفحه هفتگی ثابت را به موضوع توسعه روستایی اختصاص دهد. از این پس دوشنبهها میتوانید صفحه «توسعه روستایی» را مطالعه کنید.