مطالعات تطبیقی صورت گرفته، نشان میدهد که رشد تعاون برای پیشگیری از نفوذ شوروی سابق و کمونیسم در دنیا بود. درکشورهای اسکاندیناوی کشیشها علمدار تعاونیها شدند و تعاونیهای خیلی بزرگ را شکل دادند. آنها مدیریت و امنای تعاونیها را در دست گرفتند که بین مردم به امانتداری شهره بودند. در این کشورها نقش دولت در اقتصاد برجسته بود و برای آنکه این نقش بیش از حد نشود، تعاونیها در آنجا رشد وسیعی کردند. این وضعیت استمرار داشت تا زمانی که شوروی فرو پاشید و ریگان و تاچر بحث خصوصیسازی را مطرح کردند. در ایران تعاونیها بهخاطر اصلاحات ارضی که تکلیف امریکاییها بود، شکل گرفت و دولت زارعین بیسواد را عضو هیاتمدیره تعاونیهای بزرگ کرد که نمیتوانستند مدیریت کنند. به همین دلیل دولت کارمندان وزارت کشاورزی را مدیر این تعاونیها کرد. زارعین هم تعاونیها را از خود نمیدانستند. در زمان شاه هم بهدلیل آنکه بازار انقلابی بود، قانون 50 علیه بازار تنظیم شد و در برابر گرانفروشی تعاونیهای صنفی تشکیل شدند. مردم هم تعاونیها را پس زدند. بعد از انقلاب شهید بهشتی آن را در قانون اساسی جای داد و یک اصل شد. در امریکا بهعنوان یک وسیله مطرح
شد و بعد از دهه 80 امتیازات لغو شد. درحال حاضر تعاونیها به حوزههای زیرساخت آمدهاند و نظاممند هستند. فعالیت در حوزههای بحرانی در کشورهای اروپایی نیز بهعهده تعاونیهاست. بهدلیل آنکه بخش خصوصی در آن سرمایهگذاری نمیکند. آب و برق در امریکا خصوصی است سرمایهدار در مناطق پرتراکم با وسعت کم سرمایهگذاری میکند مانند شهرهای پرجمعیت. اما در حاشیهها و روستاها سرمایهگذاری نمیکند زیرا به سرمایه زیادی نیاز دارد و ساکنان این مناطق نمیتوانند هزینههای گزاف پرداخت کنند و به قول معروف سرمایهاش برنمیگردد. به همین دلیل در قانون برق روستایی نوشته از طریق تعاونیها تامین شود. تعاونی در این حوزه با برنامهریزی میتواند وضعیت تولید، بازار و... را ساماندهی کند.
بعد از انقلاب شورای انقلاب تصویب کرد که هر 10کارگر بهدلیل بیکاری میتوانند تعاونی تاسیس کنند. دولت پول نداشت به همین دلیل حمایتهای خود را از بانک سپه وام گرفت که باید ظرف 3سال پس میداد. 2سال طول کشید که این وام را به شرکتهای تعاونی خودساخته بدهد. سال سوم که نخستین سال بازپرداخت بود، وزارت کشور پول نداشت و طرح تعاونیهایی که تصویب شده بود، نیمهتمام ماند. بانک سپه در این مورد گفت که تعاونیها نتوانستند کار کنند و طرحهایشان شکست خورد اما کسی نگفت که تعداد کمی توانستند وام بگیرند. فضا تعاون مسموم شد و دولت حمایتهای خود را از آن قطع کرد. درجنگ هم تعاونی مصرف ابزاردست دولت شد و ماهیت اصلی خود را نداشت.
وقتی که برای توسعه اقتصادی به سیاستهای کل اصل44 رسیدیم، این اصل اجرا نشد؟ از سال اول ابلاغ سیاستها در قوانین بودجه یک جمله آوردند. بند «د» سیاستهای کلی اصل 44 اعلام کرده که 30درصد منابع حاصل از واگذاریها به بخش تعاون تعلق گیرد. ماده 29قانون سیاست هم تصریح کرده است. از اول قانون بودجه یک جمله در قانون بودجه آمده که ماده 29 قانون اصل 44 لازمالاجرا نیست.