راه چاره در تعاون است که هم سرمایه اجتماعی را تقویت میکند و هم سرمایه انسانی را که نتیجه آن سرمایه اقتصادی بزرگی است. در نهایت میشود اقتصاد مقاومتی تابآوری که هر نوع شوکی از سوی دشمن را خنثی میکند. قوانین ما بسیار کامل است اما اجرایی کردن آن مهم است. مقام معظم رهبری این دید را دارند که اقتصاد مقاومتی باید بردوش مردم گذاشته شود. مردمی که داریم در جامعه پراکندهاند و ظرفیتهای خوبی از نظر دانش، سرمایه و انرژی وجود دارد که باید آنها را متمرکز کرد. ما با کاریابی نمیتوانیم اشتغال برای جوانان ایجاد کنیم. دو نفر فوت یا ترک کنند یا بازنشسته شوند دو نفر را جای آنها مشغول کنیم. این جایگزینی معضل بیکاری را حل نمیکند. باید سرمایهها را واقعا توانمند کرده و وارد بازار کسبوکار کرد. لازمه آن هم آموزش مهارتها، پشتوانه معنوی و حمایتی است. ضمن آنکه جوانان ما هرچه که داشتند برای تحصیلات خرج کردند و سرمایه انباشتهیی ندارند که بتوانند یک کارخانه بخرند. باید سرمایه محدودی که میتواند بیاورد را جذب کرده و با سرمایه مکملی که به آن تزریق میشود اجازه داد تا روی پای خودشان بایستند. در قانون اساسی ارایه سرمایه مکمل بهعهده
دولتها گذاشته شده است. هرساله با تخصیص اعتبارات و مشوقهایی سعی کردیم از جوانان حمایت کنیم. اگر به نظام جهانی نگاه کنید، درمییابید: شرق نظام سوسیالیستی بود و اقتصاد دولتی داشت، فروپاشید و نتوانست ادامه بدهد. غرب هم همینطور است تا کی میتواند با این وضعیت پیش برود که یکدرصد سرمایهدار صهیونیسم بر آن سلطه داشته باشد؟ ملت امریکا برده این یکدرصد هستند. قیام والاستریت نهضت 99 در مقابل یکدرصد است. در تمام جاهایی که میخواهند اقتصاد برپایه فعالیت مردم باشد تعاون شکل میگیرد و برای مقاومت در مقابل یکدرصد سرمایهدار جهان، راه اتحادیه و تعاونها را در پیش گرفتهاند. اما قانون اساسی ما در ابتدا این را دیدهاند.