بهمن فرمانآرا نویسنده و کارگردان سینما چند روزى است از سفری به آلمان جهت مداواى زانویش بازگشته است. او در گفتوگویی با روزنامه شرق گفت: چیزی که کار ما را مشکل کرده، این است که مثلا برای یک فیلم در تهران میتوانی جایزه بگیری و در ارومیه، برای همان فیلم، تنبیه شوی. در این صورت دولت مرکزی هیچ کنترلی بر این اوضاع ندارد تا حمایت کند. پروانه ساخت میگیری، دو، سهمیلیارد هزینه ساخت فیلمت میشود. همه کارهای آن را انجام میدهی و ناگهان گروهی خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگویند فیلم اکران نشود. با این مثال یاد خاطرهیی از سینما میهن میدان حسنآباد میافتم؛ هرکسی فیلم را نمیپسندید، جلو پروژکتور میایستاد تا پخش نشود. حالا آن فیلم ممیزی خاصی هم نداشت و فیلم دیگری پخش میکردند. هنوز با این همه علاقه دولت به مسائل فرهنگی، باز هم گروههای فشار اجازه نمیدهند؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارپنجم زمانش را وقف بازیهای دفاعی اینچنینی میکند. لبه تیز این شمشیر هم به سوی سینماست.
فرمان آرا افزود: من ٧٤سال دارم. با توجه به تجربیات شخصی و حرفهییام که حاصل بیش از ٤٠سال کار مداوم است، در زندگی دیدگاهی پیدا کردهام که ناامیدی جز منفیبافی، افسردگی و ناراحتی چیزی نمیآورد. من هم کور نیستم و مشکلات را میبینم... وقتی در فیلم «خاک آشنا» مىگویم «نسل شما نکاشته میخواهد درو کند» و جواب میگیرم «ما درو هم نمیخواهیم بکنیم»، درباره ناامیدی بنیادیای صحبت میکنم که درش اعتیاد و... هم است. ٦٥درصد جامعه ما جوان است، آرزو دارد و میخواهد کار کند. وقتی میبیند یکی با پنج کلاس سواد میلیاردر شده، با خودش میگوید چرا بروم در فلان شرکت کار کنم و حقوقبگیر شوم و درنهایت حداکثر یکمیلیون تومان حقوق بگیرم! آن فیلم در آن زمان حرفش این بود که باید دستتان به این خاک برود تا بتوانید این مملکت را بشناسید.