مازیار معتمدی| در مراسم دیروز اهدای جوایز اسکار وقتی شان پن برای معرفی آخرین برنده روی صحنه رفت، همه منتظر بودند. سوالی که در فضا موج میزد این بود: «برد من» یا «پسربچگی»؟ آیا آکادمی این جایزه را به لینکلتر میدهد تا او با فیلمی که این همه از آن تجلیل شد، دست خالی از مراسم بیرون نرود؟ شان پن گرچه بیدردسر نام برنده را به زبان نیاورد اما با سوالی تکلیف همه را روشن کرد: «کی به این لعنتی گرینکارت داده؟» بنابراین برنده کسی نبود جز آلخاندرو گونزالس ایناریتو کارگردان مکزیکی که با دریافت جایزه بهترین فیلم، بردش را تکمیل کرد: جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم... یعنی همه جایزههای اصلی.
این کارگردان مکزیکی که به قول خودش بدتر از همه در آن جمع انگلیسی حرف میزد و هنگام گرفتن جایزهاش طعنهیی به اوباما زد که تا سال آینده بتواند کاری برای مهاجران غیرقانونی بکند و در عین حال برای هموطنانش در مکزیک دعا کرد تا دولتی را سر کار بیاورند که شایستهاش هستند و برای مکزیکیهای امریکا نیز طلب زندگی توام با عزت و احترام کرد، 51 سال دارد. شبیه مکزیکیهای درشتهیکل و سبیلکلفت نیست و یک کارنامه پربار هم دارد. او که برای ساخت «بابل» و «21 گرم» نیز پیش از این سروصدای زیادی به پا کرده بود، با این فیلم هم نشان داد توجه به مسائلی که به چالشهای روحی مربوط است، برایش چقدر مهم است. او در سال 2001 هم با «آمورس پروس» به نمایندگی از مکزیک، به عنوان یکی از نامزدهای اسکار خارجیزبان انتخاب شده بود و 10 سال بعد هم با فیلم «زیبا» همین موفقیت را تکرار کرد. ایناریتو سال 2007 هم برای «بابل» فیلمی تعمقبرانگیز از زندگی، با بازی برد پیت و کیت بلانشت، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم و کارگردانی بود.
ایناریتو اینبار برای ساخت فیلمی درباره بحران میانسالی با تمرکز بر شخصیت بازیگری مرد که میخواهد هنوز سوار بر اسب زندگی باشد، بار دیگر سوالی از ماهیت چالش انسان در برابر زندگی را طرح کرد. فیلمی که همه دست اندرکاران این حرفه را به یاد چالشهای شغلیشان انداخت و سرانجام آنها را واداشت تا در برابر فیلم لطیف «پسر بچگی» با طرح آنچه زندگی است، موضوعی را انتخاب کنند که میپرسد اگر این طور باشد، چه میشود؟