مرد متفاوت مراسم گلدن گلوب

۱۳۹۳/۱۰/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۶۱۴

مازیار معتمدی جورج کلونی بی‌شک چهره متفاوت مراسم هفتادودومین دوره اهدای جوایز گلدن گلوب بود. او در میان همه حرف‌ها و شوخی‌هایی که بیشتر به قصد آوردن لبخند برلب همه حضار مشهور و سلبریتی‌ها زده می‌شد و در عین حال جلب‌توجه مخاطبان عام را نیز درهدف داشت، وقتی برای دریافت جایزه سیسیل ب. دومیل به روی صحنه آمد، حرف‌هایی زد که موجب شد تا همه وقت رفتن او ایستاده تشویقش کنند. کلونی 53ساله وقتی برای دریافت جایزه‌اش روی صحنه رفت، همه جمعیت را حیرت‌زده کرد و آنها را به سکوت واداشت. او روی کت رسمی‌اش یک نشان با حروف «من شارلی هستم» به نشانه همبستگی با کارمندان کشته‌شده حامی آزادی بیان درمجله شارلی ابدو داشت و از همان آغاز می‌شد دریافت که او برنامه متفاوتی برای جلب‌توجه مخاطبانش دارد. کلونی که پدرش گوینده سابق اخبار بود، سخنرانی‌اش را با یک شوخی درباره هک شدن کمپانی سونی آغاز کرد و گفت: اینجا آمدن و ملاقات دوباره دوستان قدیمی همیشه جالب است و حالا هم که همه هک شده‌اند، خوب است شانس ملاقات رودررو و معذرت‌خواهی کردن برای همه ‌چیزهای شیطنت‌آمیزی که پشت سرهم گفتیم را به این ترتیب به‌دست آوردیم. کلونی داشت به کمپانی سونی طعنه می‌زد که اعلام کرده بود؛ نامه اعتراض کلونی به هک سونی را مشاهده نکرده است.

وی نمایش‌ اهدای جوایز را با سخنانش زیرسوال برد و به طعنه گفت: اگر در این اتاق هستید، معنی‌اش این است که موفق شده‌اید. می‌توانید کاری که همیشه آرزویش را داشتید را انجام دهید و برایش مورد تجلیل هم قرار بگیرید و این به هیچ‌وجه به معنی بازنده بودن نیست و بعد از لورن باکال و رابین ویلیامز دو چهره فقید سال یاد کرد و گفت: یادم نمی‌آید باکال چه جوایزی برد اما یادم می‌آید جمله‌یی را که گفت؛ بلدی چطوری سوت بزنی استیو؟

کلونی هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن داشت؛ وقتی از یافتن عشق پس از آشنا شدن با همسرش امل در سن 53سالگی سخن گفت. او گفت: وقتی از زندگی‌تان 53سال گذشته باشد، چنین چیزی مثل این است که دست یک جادوگر در کار باشد. او خطاب به همسرش افزود: از اینکه شوهرت هستم نمی‌توانم بیشتر از این سربلند باشم. کلونی بخش پایانی سخنرانی‌اش را به راه‌پیمایی‌های در پاریس و تیراندازی‌ درمجله «شارلی ابدو» اختصاص داد و گفت: عده زیادی نه‌تنها در پاریس بلکه در سراسر جهان راه‌پیمایی کردند. آنها مسیحی، یهودی و مسلمان بودند. آنها برای این راهپیمایی کردند که بگویند: ما با ترس راه نمی‌رویم و این کار را نخواهیم کرد. او حرفش را با این جمله تمام کرد: من شارلی هستم. ممنونم.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر