در چند روز اخیر ماجرای آییننامه اتاقهای بازرگانی مشترک و بعد از آن رسانهیی شدن اظهارنامه قانونی 3عضو هیات نمایندگان علیه هیات رییسه به خوبی واقعیت اتفاقات درون اتاق بازرگانی را نشان داد. هیات رییسه، بهویژه محسن جلال پور تلاش دارد تمام تشکلها و نهادهای مربوط به اتاق بازرگانی را به اسم هماهنگی، زیر نظر اتاق بازرگانی ایران در بیاورد و در مقابل گروههای مختلفی جلوی این نظرات ایستادگی میکنند. روسای اتاقهای مشترک و بعضی از تشکلها که اغلب استقلال بیشتری نسبت به تشکلهای تازه تاسیس دارند اتاق ایران را متهم به تمامیت خواهی میکنند و در مقابل مسوولان اتاق ایران میگویند که اتاق ایران متولی ساماندهی تمام تشکلهاست پس باید بر کارها نظارت کند. در حقیقت اتاق ایران بر ساختاری اصرار دارد که در آن بالاترین رکن تشکلی اتاق ایران محسوب میشود. اما در این میان یک سوال مطرح است. چرا در بقیه کشورها چنین چالشی ایجاد نمیشود؟ چرا ICC که کمیته متشکل از تمام اتاقهای بازرگانی سراسر جهان است هیچگاه چنین چالشی با اتاق کشورها نداشت؟ آیا ICC میتواند به خاطر هماهنگی بین کشورها اتاق ایران را مجبور به تغییر قانون و آییننامههای
خود کند؟ رابطه اتاق ایران و ICC دقیقا مانند رابطه اتاقهای مشترک و تشکلها با اتاق ایران است؛ پس چرا در ICC چنین اتفاقاتی رخ نمیدهد؟
شاید بهترین جواب به این موضوع به ضعف ساختار تشکلی ایران بازگردد. در جهان ما 3نسل تشکلی داریم. نسل اول اتاقها تشکلهایی بودند که برای ارتباط با حکومت به وجود آمده بودند. بازرگانان دریافته بودند که انعکاس مشکلات و پیشنهادات به حاکمان به صورت انفرادی از اثربخشی لازم برخوردار نیست و لذا با گرد هم آمدن در قالب اتاقهای بازرگانی و گزیدن نمایندگان و سخنگوی خود سعی در افزایش قدرت مذاکره و چانهزنی با حکومت داشتند. به قانون اتاق بازرگانی ایران نگاه کنید؛ اتاق بازرگانی مشاور 3قوه است. حتی قانون هم ساختار نسل اول تشکلی را برای اتاق ایران در نظر گرفته است. در مقابل نسل دوم اتاقهای بازرگانی اتاقهایی برای توسعه شبکههای تجاری و اقتصادی ملی و بینالمللی بودند. درواقع انتظاری که از اتاق میرود مربوط به نسل دوم تشکلها و قانون و ساختار مربوط به نسل اول است. درنهایت اتاقهای نسل سوم اتاقهایی هستند که با درک ضرورت رشد و توسعه همهجانبه جامعه به عنوان لازمه دوام و تحکیم توسعه اقتصادی به ترویج ارتباط سالم و سازنده اقتصاد با جامعه میپردازند. به نظر میرسد اتاق بازرگانی بیش از هر چیز نیاز به بازنگری جدی به ساختار و نگاه خود قبل از تعیین روابط میان خود و سایر تشکلها داشته باشد.