گروه بورس| علی مرتضویراد|
رابطه اقتصادی ایران و چین بیش از یک رابطه تجاری است. عدم تفاهم با کشورهای غربی و تحریمها در دهه گذشته، اقتصاد ما را از غرب دور و به شرق نزدیک کرد.
روابط تنگاتنگ اقتصادی ما با چین و جایگزینی این قدرت اقتصادی بزرگ به جای سایر طرفهای تجاریای که تحریمهای بینالمللی از دسترسمان دور کرده بود، ایران و چین را به نوعی اتحاد اقتصادی رساند. با این حال در ماههای اخیر که بورس و اقتصاد در چین دستخوش نوسان و ریزش بودهاند تمامی بازارهای سهام جهان واکنش نشان دادهاند ولی بازار سهام در کشور ما به دلیل مسدود بودن شاهراههای ارتباط بینالمللی واکنش معناداری به این تحولات نداشت و سقوط بازار سرمایه در چین اثری بر بورس ایران نداشته و اقتصاد ایران باوجود ارتباط زیاد بین شرکتهای ایران و چین، چندان تحتتاثیر بورس چین نیست .
به نظر میرسد که تغییرات جهانی تنها ممکن است در سطح قیمت کالاهای اساسی بر بورس تاثیر بگذارد که به عنوان مثال میتوان به کاهش قیمت فولاد و قیمت نفت در هفته گذشته بر اثر کاهش تقاضای چین اشاره کرد. این مورد نشان میدهد که بازار سرمایه در کشور ما بیش از آنکه تحت تاثیر تحولات اقتصادی باشد متاثر از هیجانات و وقایع غیراقتصادی است. از سوی دیگر مقامات ایرانی قبل از این اطمینان دادهاند که مشکلات اقتصادی چین تاثیری در اتحاد این دو کشور ندارد و همچنان ما روی چین به عنوان شریک روزهای سخت حساب میکنیم.
اما گذشته از خوشبینیهای سیاسی باید این نکته را نیز در نظر داشت که بازار سهام تهران در گرو شرکتهایی است که چه از نظر حجم مبادلات تجاری در زمینه فولاد، نفت و چه از نظر واردات انواع کالا از دارو و تجهیزات پزشکی گرفته تا قطعات خودرو و ماشینآلات صنعتی بسیار تحت تاثیر چین هستند.
اما ناکارآمدی ابزارهای مالی بورس نمیتواند این تاثیرپذیری را به طور کامل در شاخصها منعکس کند. درحالی که بورسهای جهان در تلاطم آشفتگی یک سال پر از بحران به سر میبرند، بورس تهران در آرامش رکود خود کاهش درصد به درصد شاخص را در یک سیر نزولی متمادی تجربه میکند و در این میان بازار سهام تهران تنها بازاری است که نسبت به تحولات و بحران اقتصاد و بازار سرمایه چین همچون تماشاگری خنثی هیچ وجد و تاثری نداشته است.
غافلگیری بازارهای سهام جهان در برابر چین
کابوس این روزهای بازارهای سهام جهانی، اژدهای زردی است که بر فراز تالار بورسهای جهان میرقصد و قهقهه میزند.
خاموشی موتور اقتصاد چین چیزی است که بسیاری از تحلیلگران اقتصادی انتظار آن را میکشند و سیر نزولی رشد اقتصاد این کشور طی دهه اخیر و نبض نامنظم شاخص بازار سهام آن قریبالوقوع بودن این رویداد را تقویت کرده است به طوری که حتی برای بانک جهانی نیز رسیدن به رشد 7درصدی در سال 2015 برای اقتصادی که رشدهای انفجاری دو رقمی را برای چندین سال متوالی تجربه کرده یک هدف دور از دسترس به نظر میرسد غافل از اینکه مقامات پکن در تدارک «رقص شیر»اند تا ارواح کامیاری و نیکبختی را فرا بخوانند. برای همین هم رییسجمهور ژی جین پینگ از مردم چین خواست خود را برای یک تغییر بزرگ آماده کنند.
این کشور برای جلوگیری از کاهش رشد اقتصادی خود و کمک به افزایش صادرات به کاهش ارزش یوآن در برابر دلار امریکا اقدام کرد، اقدامی که نشریه معتبر بیزینس اینسایدر آن را قبول شکست اقتصاد چین تلقی کرد. اکونومیست نیز پیش از این پیشبینی کرده بود که افزایش انفجاری بدهیهای خارجی دولت نسبت به تولید ناخالص ملی این کشور و رسیدن آن از رقم 150درصد به 250درصد فشار بدهیهای دولت را به حدی زیاد کرده که بازار سهام این کشور با اتکا به ابزارهای مالی موجود آن توان ایستادگی در برابر این فشار را ندارد و همین نااطمینانی از سوی دیگر منجر به کند شدن روند آزادسازیای میشود که در سه سال گذشته در پیش گرفته شده بود و این دو دلیل عامل سقوط بازار سهام چین است.
بانک مرکزی چین طی روزهای یازدهم تا سیزدهم آگوست ارزش پول ملی این کشور را به ترتیب 2درصد، 6/1درصد و یک درصد کاهش داد تا یوآن به پایینترین ارزش خود در 20سال گذشته برسد این کاهش ارزش با توجه به سهم چین از مبادلات جهانی به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا اختلالات شدیدی را در بازارهای سرمایه جهان ایجاد کرد. به طوری که بورس لندن و پاریس بیش از 5/5 و 7درصد از ارزش خود را از دست دادند و شاخص سهام فرانکفورت به زیر مرز نمادین 10هزار واحد سقوط کرد اما بزرگترین فاجعه در انتظار بازار سهام چین بود که با افت 8درصدی شاخص شانگهای بزرگترین سقوط 8 سال اخیر خود را تجربه کرد و همه اینها به دلیل از دست رفتن اطمینان فعالان بازارهای سرمایه در جهان به ثبات اقتصادی و پولی چین و نگرانی از تاثیر منفی این اقدام بر بهای نفت و کاهش تقاضای جهانی این کشور به دنبال کاهش واردات و کاهش معاملات ارزی بازارهای آسیایی صورت گرفت. اما درک جهان از این نمایش به همان سرعت تغییر کرد و واکنش بورسهای جهانی نیز دگرگون شد.
چراکه تغییر بازارهای جهانی منبعث از این ترس بزرگ بود که مبادا مدل اقتصادی چین مخرب باشد و در مورد چین مخرب به معنی اختلال در همه چیز در سراسر دنیاست اما در پی اعلام سیاستهای محرک تولید و صادرات، روشن شدن عزم جزم مقامات پکن برای رسیدن به قله 7درصدی رشد اقتصادی و نشست وزیران اقتصاد گروه 20 در آنکارا این واقعیت را بیش از پیش روشن کرد که رویکرد چین رسیدن به رشدی آهستهتر اما پایدار است از این رو بازارهای سهام این بار واکنش مثبتی نشان دادند. پس از آن بورسهای بزرگ جهان نظیر بورس لندن و فرانکفورت با رشد بیش از 2درصدی همراه شدند. تحقیقات موسسه ام اس سیای نشان میدهد که در هفته دوم ماه سپتامبر ارزش شاخص بورس در بیش از 45کشور جهان رشد داشته که از این میان میتوان به رشد 6/1درصدی شاخص داکس آلمان و 4/2درصدی شاخص صنعتی داوجونز اشاره کرد. با این حال محو شدن بیش از صدها میلیارد دلار در بازارهای سهام جهانی در پی تحولات اقتصاد چین بسیاری از فعالان این عرصه را سردرگم کرده و واکنش تالارها در سراسر جهان با نوسان میان بیم و امید همراه است.
بحران چین عمیقتر از مرهم فدرال رزرو
هفته گذشته درحالی برخی بورسهای جهان نظیر بورس توکیو که به بالاترین رشد خود در چهار سال اخیر رسیده در اوج به سر میبرند، نگاهها از شرق عالم به غرب دور دوخته شد تا تغییر نرخ بهره ایالات متحده را رصد کند. ماههاست که تحلیلگران و صاحبنظران اقتصادی منتظر بودند تا در نشست سپتامبر بانک مرکزی ایالات متحده، نرخ بهره این کشور پس از 8 سال افزایش یابد البته جانت یلن، رییس فدرال رزرو امریکا تا قبل از تصمیمگیری روز پنجشنبه تقریبا به مدت 2ماه هیچگونه اظهارنظری انجام نداده بود، اما ویلیام دادلی، رییس شعبه نیویورک فدرال رزرو ماه گذشته گفته بود که آشفتگی بازارهای مالی جهانی شانس افزایش نرخ بهره را کاهش داده است. بر همین اساس فدرال رزرو نیز با یک واکنش محتاطانه به آهنگ کند رشد اقتصادی و وضعیت بازارهای سرمایه جهانی نرخ بهره را افزایش نداد و آن را بدون تغییر نگه داشت تا بازارهای سهام نفس راحتی بکشند. با این حال بورس چین پس از رشد روز چهارشنبه طی دو روز اخیر با کاهش شاخص مواجه بود. بورسهای اروپایی نیز با وجود گمانهزنیهای دوگانه درخصوص تصمیم فدرال رزرو در نشیب افت قرار گرفتند به طوری که شاخص سهام یورو استاکس 50 که متعلق
به شرکتهای مستقر در منطقه یورو است با افت 0.29درصدی به 3242.32 واحد رسید.
همچنین شاخص سهام داکس آلمان در بازار بورس فرانکفورت با کاهش 0.13درصدی به 10213.57 واحد رسید. از سوی دیگر شاخص CAC 40 که مهمترین شاخص سهام در فرانسه به شمار میرود با کاهش 0.33درصدی به 4630.53 واحد رسید.
بر همین اساس به نظر میرسد که تاثیر تحولات منفی اقتصاد چین بر بازارهای جهانی بیش از تاثیر تصمیمات بانک مرکزی در امریکاست.
تصمیمگیری براساس تصمیم سایرین
بازارهای سرمایه جهانی زمانی در قبضه شوک قرار میگیرند که تحولات اقتصاد جهانی در مسیری خلاف جریان اقتصادهای داخلی آنها به وقوع بپیوندد یا در سطح داخلیشان با وقایعی روبهرو شوند که پیشبینیها را درباره آهنگ بازار دگرگون کند.
مورد چین نشان میدهد که درک تحلیلگران از سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده توسط کشورهای تاثیرگذار بر فضای اقتصاد جهانی بیش از تاثیر واقعی این سیاستها میتواند فضای بازارهای سهام را دستخوش تغییر قرار دهد. این همان چیزی است که جان مینارد کینز در کتاب «نظریهیی بر بهره، اشتغال و پول» به آن مسابقه زیبایی میگوید.
براساس این نظریه اگر مسابقهیی ترتیب دهید و از گروهی از افراد بخواهید که از میان چند تصویر، زیباترین تصویر را انتخاب کنند و جایزه بگیرند، آنها ترجیح میدهند به جای تصمیمگیری طبق سلیقه فردی خود با آگاه شدن از تصمیم سایرین انتخاب خود را به آنها نزدیک کنند.
به زبان دیگر معیار انتخاب فعالان اقتصادی در بازار سرمایه ارزش ذاتی دارایی نیست بلکه متوسط ارزشی است که سایر فعالان از یک دارایی برآورد میکنند. با اتکا به این نظریه میتوان درک کرد که چگونه تردستی چینیها ساختمان بورسهای جهان را به چوبکهای رقص ابراژدهایشان تبدیل کرد.