گروه بورس علی مرتضویراد
بورس بیشتر سالهای عمر 49 ساله خود را در انزوای کم توجهی گذرانده است. بازار نحیف سرمایه هیچگاه در برابر بانکهای فربه محلی از عرض اندام نداشته است چراکه در تمام این سالها بانکها تامین سرمایه بنگاههای اقتصادی را بر عهده داشتند و کسی این مهم را در اندازههای بازار سرمایه نمیدید. بزرگترین تحولات این بازار در دهه اخیر رقم خورده است و آن هم بهدلیل افزایش صفر معاملاتی بوده که در آن انجام میشده.
تا سال 84 شاخص کل بورس بهزحمت خود را از1500 واحد سال 76 به کانال 9000 رسانده بود و در تمام آن دوران نیز به عنوان رکن ضعیفتر بهدنبال سیاستهای تنشزدایانه دولت در مسیری آرام و کم افتوخیز پیش برده میشد. در سال 84 و با روی کار آمدن دولت جدید و بازنگری در قوانین و مقررات مربوط به بازار سرمایه و بورس، نهادهای جدید و ابزارهای مالی با کارکرد جدیدی تعریف شد و بورس آماده ابلاغ سیاستهای اصل 44 قانون اساسی شد. در سال 84، روی کار آمدن محمود احمدینژاد بهدلیل اظهارنظرهایش در خصوص بورس و تشبیه آن به قمارخانه با واکنش منفی و ریزش بورس روبهرو شد.
بورس در سال 86 در کانال 10هزار واحد و در حضیض نزول بود و دامنه آن به 87 هم کشیده شد اما در آذر 87 با مهندسی شاخص کل و وارد شدن سود تقسیمی شرکتها روند آن تغییر کرد و در پایان 88 به کانال 12هزار وارد شد. شروع دولت دهم با آمادهسازی شرکتهای پاگنده دولتی برای ورود به تالار همراه بود و در پی اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی شرکتهای دولتی بزرگ به بورس معرفی شدند و بهدنبال آن داستانهای پرحاشیه واگذاریهای بلوکی و هجوم شرکتها و سازمانهای حکومتی، دولتی و شبهدولتی به بورس بود، نظیر داستان واگذاری مخابرات و فولاد.
حضور پاگندهها بورس را لرزاند و شاخص با تلاطم به پیش رفت. اردیبهشت 92 با رشد تاریخی شاخص مقارن بود بهطوری که آغاز 38هزار واحدی به 42 هزار واحد ختم شد که دلیل اصلی آن تمدید مذاکرات و بازگشایی نمادهای بسته بود. همچنین در 25 خرداد و در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری رکورد رشد روزانه با 951 واحد شکسته شد. انتشار خبر اعمال تحریمهای اقتصادی تازه در دیماه 92 منجر به ریزش بیش از 2هزار واحدی شاخص شد و به کانال 85هزار واحد سقوط کرد که یک رکورد تاریخی محسوب میشود.
افت شاخص ادامه داشت و در اردیبهشت 93 به مرز 76هزار رسید ولی حمایت دولت و بانکها با تزریق پول از طریق صندوق توسعه منجر به رشد مجدد شد. اگرچه باز هم بر اثر تصمیمات دولت و تغییر رییس سازمان بورس در ماههای پایانی سال بازار در سردرگمی افت فرو رفت و با بازشدن نماد پالایشیها در آخرین روزهای کاری بازار سرمایه یک روز ریزشی تاریخی دیگر رقم خورد و شاخص روی پله 61هزار نشست. سال 94 برای تالار سالی سبز بود و در پی هیجانات سیاسی توافق هستهیی شاخص تا مرز 70هزار واحد نیز رسید ولی با فرونشستن هیجان سیاسی دوباره در کانال 65 هزار ساکن شده است. قامت بازار سرمایه در ایران هیچگاه به اندازهیی نبوده است که قبای اقتصاد ایران به تنش زار نزند و این بررسی نشان میدهد که بیش از آنکه تغییر و تحولات اقتصادی جریان ساز بورس باشند نقش دولت و تصمیمات اوست که مسیر بازار سرمایه را رقم میزند.
بازار سرمایه از بیماری سیاستزدگی رنج میبرد. اگرچه بازارهای مالی در همه جای دنیا تحت تاثیر اتفاقات غیر اقتصادی واقع میشوند اما هیچگاه تحت مهندسی آنها نیستند و سازوکارهای مختص خودشان را دارند. اما در بازار سرمایه ایران روندی کاملا برعکس وجود دارد. در سالهای 91 و92 که سالهای فاجعهآمیز تاریخ اقتصادی ماست شاخص بورس بیش از 40درصد رشد کرده و این نشان از نمایش غیر واقعی بورس است که بیش از آنکه معلول اقتصاد واقعی باشد، دستخوش اتفاقات سیاسی است.
ایجاد صندوقهای توسعه توسط دولت، قیمتگذاریهای دستوری نرخهایی نظیر سنگآهن و عوارض بهره مالکانه، عرضه شرکتهای بزرگ دولتی، خرید همان شرکتها توسط سازمانهای دولتی دیگر، شاخکهای بورس را بیش از اقتصاد به سیاست حساس کرده است. واکنش بورس به توافق هستهیی نه یک واکنش هیجانی و احساسی که واکنشی سیاسی بوده است چراکه اثر بلندمدت رفع تحریمها کشف بعد از 23 تیر نیست با این حال سنسورهای بازار بهدلیل سیاستزدگی بورس بیش از اقتصاد به سیاست حساساند. لذا بهنظر میرسد بازار سهام بیش از آنکه دماسنج اقتصاد ایران باشد، فشارسنج سیاست است.