نگاهی به تاریخ چند قرن اخیر کشور نشان میدهد شهرهای مرزی، عموما از برخورداری اقتصادی و بهتبع آن اجتماعی و فرهنگی بالاتری برخوردار بودهاند. این مساله بهدلیل مزیتهای تجاری این شهرها بوده است. در شرایطی که نظام دریافتهای گمرکی از پیچیدگی خاصی برخوردار بود و هر شهر نیز برای خود تعرفههای گمرکی جداگانهیی با عنوان عوارض دروازهیی دریافت میکرده، نمیتوان برخورداری شهرهای مرزی را به مزیتهای گمرکی نسبت داد. نگاهی به مطالعات پشتوانه طرح آمایش سرزمین، نشاندهنده آن است که امروزه، اکثر استانهای مرزی کشور، در شمار مناطق کمبرخوردار کشور قرار میگیرند. این درحالی است که در دو دهه اخیر، طرحهای مختلفی برای رونق تجارت توسط ساکنان مناطق مرزی پیشبینی و اجرا شده که مهمترین آنها، بازارچههای مشترک مرزی موسوم به پیلهوری است. البته تخفیفهایی نیز برای تجارت چمدانی پیشبینی شده که ساکنان مناطق مرزی، قابلیت استفاده بیشتری از این تخفیفها دارند.
پیشنهاددهندگان طرحهای مزیت تجاری برای مرزنشینان، دو مقوله کاهش قاچاق و رونق استانهای مرزی را بهعنوان مهمترین دلایل توجیهی طرح خود، مورد توجه قرار دادهاند. با این حال و بهاستناد آمار، دستکم درخصوص توسعه محلی، این طرحها کارایی چندانی بههمراه نداشته است و در مواردی نیز به پدیدههایی همچون شرکتهای صوری، کارتهای بازرگانی اجارهیی و قاچاق نرم دامن زده است.
بهنظر میرسد بهجای ایجاد شرایط متفاوت و تبعیضآمیز تجارت خارجی، بهتر است راهکارهایی مانند توسعه زیرساختها بهویژه حملونقل ریلی، روانسازی فرآیندهای گمرکی خصوصا برای صادرکنندگان و همچنین توسعه صنایع تبدیلی در استانهای مرزی را محور توسعه این استانها قرار داد.