فکر میکنم روزنامه تعادل با توجه به عمر کوتاه خود به طور نسبی موفق و رسانهیی متعادل بوده و به هر حال جای یک روزنامه که سعی کند بر مدار عقلانیت و با تکیه بر تحلیلهای علمی و منطقی مسایل هم اقتصادی و هم سیاسی را تجزیه و تحلیل کند در کشور خالی بوده است. متاسفانه روزنامههای ما در کشور عمدتا تحت تاثیر جهتگیریهای شدید سیاسی هستند و از این جهت است که تحلیلهای آنها به انحراف منجر میشود. این روزنامهها معمولا تحت تاثیر فضای سیاسی به جای پرداختن منطقی و معقول به مباحث، بیشتر ترجیحات و اولویتهای سیاسی خود را مهم میدانند. به نظر من رویکرد روزنامه تعادل از این لحاظ قابل قبول است و این روزنامه سعی کرده تا تحت تاثیر جو رادیکال و تند جامعه قرار نگیرد. به طور کلی «تعادل» طی یکسال گذشته عمدتا بر مدار اعتدال بوده است. اگر بخواهیم نقدی را به روزنامه تعادل وارد کنیم، فکر میکنم که مهمترین مساله برای روزنامه این است که کمتر به مسایل حساس و جدی جامعه پرداخته و به تعبیری دیگر با توجه به حساسیتی که در مسایل داخلی و خارجی کشور وجود دارد و تجزیه و تحلیل آنها بسیار ضروری است، روزنامه تعادل عمدتا مسایل درجه دوم را مدنظر قرار میدهد به نوعی شاید یک نوع نگاه محافظهکارانه از لحاظ انتخاب موضوع و سوژه وجود دارد که این انتخاب محافظهکارانه باعث میشود تا از مسایل اصلی جامعه غفلت شود و به مسایل کماهمیتتر پرداخته شود. فکر میکنم که اگر روزنامه تعادل مشی عقلانی، علمی و منطقی خود را در مسایل اصلی دنبال کند، میتواند به نشریهیی مهم و درجه یک درکشور تبدیل شود. همچنین به هر دلیلی روزنامه از لحاظ توزیع هم مشکلاتی دارد و کمتر در پیشخوان روزنامهفروشیها و حتی در شهرستانها یافت میشود و من عقیده دارم که در بحث توزیع لازم است تا دستاندرکاران مقداری بازبینی به عمل آورند.