سال جدید میلادی با رد و بدل کردن پیامها آغاز شد. باراک اوباما گفت که در برابر تهران «فرصتی برای آشتی با دنیا» وجود دارد و توافق با 6کشور جهانی بر سر پرونده هستهیی این کشور را «به یک قدرت منطقهیی واقعا موفق» تبدیل خواهد کرد. او از رفتارهای ایران در پروندههای منطقهیی نیز انتقاد کرد اما گفت که این رفتارها باعث نمیشود که توافق با ایران محال باشد. چند روز بعد پاسخی از تهران آمد. رییسجمهور حسن روحانی گفت: «کشور نمیتواند در انزوا پیشرفت کند اما این بدان معنا نیست که ما از اصول و افکارمان کوتاه بیاییم.» وی تاکید کرد: «در مرحلهیی که از آن عبور کردیم میتوانیم بگوییم که در آن دوره سرمایهگذاریهای خارجی تهدیدی برای استقلال کشور بودند اما امروز دقیقا عکس آن است.»
حقیقت این است که این شبکه مخوف موسوم به داعش که در عرصه عراق و سوریه فعال است و جولان میدهد، هدیهیی غیرقابل پیشبینی برای رییسجمهوری امریکا بود. او به این ترتیب توانست به فکر رقص تانگو با ایران بیفتد. میتوان گفت که نمایش اغتشاشی که داعش نشان داد سبب شد تا امریکا و ایران فرصت بیشتری برای نزدیکی به یکدیگر بیایند و کشف کنند امکانات تازهیی برای نزدیک شدن به یکدیگر حداقل در یک عرصه وجود دارد.
در مقابل ایران نیز از داعش سود برد. ظرف چند ساعت دنیا احساس کرد که خطر در عراق و ازسوی داعش است نه نقشی که ایران در این کشور بههمراه گروههای شبهنظامی همپیمانش ایفا میکند. هدیه دیگری که داعش به ایران داد این بود که دنیا فهمید خطر اول در سوریه گروههای تروریستی هستند که به خاک این کشور سرازیر شدهاند، دقیقا همان چیزی که ایران از ابتدای بحران سوریه تلاش میکرد به جهانیان بفهماند و مخاطرات آن را گوشزد کند. میتوان گفت که حزبالله لبنان نیز از هدایای داعش بینصیب نبود. برای اینکه توانست به مخالفانش بگوید که اگر در سوریه دخالت نکرده بود نیروهای داعش وارد خاک لبنان هم میشدند و حتی پایتخت کشور را به اشغال خود در میآوردند. درحالی که داعش عکس آنچه ادعا میکرد، شد. به نکبت و بدبختی هر آن کسی که از آن دفاع میکرد، تبدیل شد.
منبع: الحیات