یکی از جالبترین جنبههای کار در دنیای تجارت انرژی -حداقل برای یک اقتصاددان مثل من- این است که شرکتها براساس یک جدول مقیاس که طی چند دهه ایجاد شده فکر میکنند و عمل میکنند. پروژهها معمولا برای دوره 30 تا 40ساله یا حتی بیشتر طراحی میشوند. این در تضاد کامل با دولت است که جدول مقیاسهایش بهصورت ساعتی بهدست میآید و در افق کاری آنها «درازمدت» بهخصوص برای انتخابات بعدی معنایی ندارد. همچنین در تضاد کامل با بخشهایی مثل ارتباط از راه دور هستند که بازه زمانی تغییر آنقدر سریع است که فکر کردن به پروژههایی فراتر از پنج سال برای آنها اساسا بیمعناست. اما آنچه که سقوط قیمتهای اخیر نفت و گاز و زغالسنگ نشان میدهد، چشمانداز درازمدت قضاوتهای سرمایهگذاری را آسانتر نمیکند.
بسیاری از ذخیرههای نفت و گاز، معادن زغالسنگ، تاسیسات هستهیی، مزارع بادی و دیگر منابع انرژی طوری طراحی شدهاند که چندین دهه جوابگوی سرمایهگذار باشند. زمان ساختوساز ممکن است طولانی باشد: ساخت تاسیسات میعانات گازی میتواند 6تا8سال وقت بگیرد؛ ساخت یک تاسیسات هستهیی میتواند یک دهه یا بیشتر زمان بگیرد بهخصوص اگر فناوری در این مورد هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته باشد که این منجر به سختیها و مشقتهای فراوانی میشود. سود حاصل از این سرمایهگذاریها چندین سال پس از راهاندازی این تاسیسات بهدست میآید. هر چند در کنار این مسایل، هزینه انجام کار پس از راهاندازی تاسیسات معمولا کم است و جریان پول قوی و امن است. یا حداقل، باید اینطور باشد!
اندک تردیدی که وجود دارد بهدلیل عدم قطعیت در مورد قیمتهای آتی است. تا این اواخر در این مورد که قیمت انرژی در طول زمان بدونشک افزایش خواهد داشت، اجماع همگانی وجود داشت. سوختهای فسیلی محدود هستند، زمینهای نرمی که منابع به راحتی از آنها استخراج میشد مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و در نتیجه حفاریها باید در مناطقی سخت و عمیق و قاعدتا با هزینهیی بیشتر صورت بگیرد. این بحثهای اغواکننده، شرکتها را وادار به حفاری در آبهای عمیق و زمینهای سخت کرده است.
آنچه عجیب است این است که قیمت اکثر منابع اصلی انرژی (به استثنای انرژی هستهیی) رو به کاهش است. قیمت نفت از ماه ژوئن 30درصد کاهش داشته و هیچ نشانهیی از افزایش قیمت آن وجود ندارد. در حقیقت براساس نمودارهای قیمت از مرکز تحقیقات تجارت و اقتصاد قیمت نفت درحال حاضر به همان سطحی بازگشته که در نوامبر 1979 و اوج آن در زمان انقلاب جمهوری اسلامی ایران بود.
پرسشی که معمولا این روزها زیاد از من پرسیده میشود این است که این کاهش قیمتها موقتی است یا دایمی؟ در واقع هیچکس نمیداند. از آنجا که بازار انرژی وابستگی شدیدی به سیاست دارد، قیمتها غیرقابل پیشبینی هستند. اما اکثریت معتقدند که قیمتها در طول زمان بیشتر رو به کاهش هستند تا افزایش. برای بسیاری از شرکتها این یک تهدید جدی برای برنامههایشان محسوب میشود. دلیل وجود چنین تفکری در این زمینه وجود دارد ساده است. فناوری به شکلهای مختلف عرضه را افزایش و تقاضا را کاهش میدهد. در چند دهه گذشته، فناوری پتانسیلهای گاز شیل را در امریکا آزاد کرده است و موجهای بینالمللی ناشی از این امر همچنان احساس میشود. زغالسنگ از بخش انرژی امریکا خارج شده است چرا که قیمتهای جهانی رو به کاهش است. رقابت گاز با گاز بهزودی به یک هنجار تبدیل خواهد شد یعنی رقابت گازی جایگزین رقابت نفتی خواهد شد. فناوری نیز با پیشرفتهایی که داشته راه را برای دسترسی به اعماق زمین با هزینههای کمتر باز کرده است. در برخی از بخشها فناوری میزان زیادی از هزینهها را کاهش داده است بهویژه در بخش انرژیهای خورشیدی. ماشینها در ازای هر کیلومتری که طی
میکنند، سوخت کمتری مصرف میکنند. به این ترتیب با پیشرفت و توسعه فناوری مصرف انرژی تا میزان زیادی بهینه میشود. لحظه کلیدی مربوط به زمانی است که تولید شیل گاز در چین آغاز شود و همچنین پیشرفتها در زمینه انرژی خورشیدی وارد بازار تجارت شود. اما فناوری متوقف نمیشود، و سرمایهگذاریهایی که در چند دهه گذشته در امریکا و چین صورت گرفته، پیشرفتهای بیشتری را حاصل میکند.
نکته اساسی این است که این امر یک تغییر ساختاری است که ادامه خواهد داشت. برخی از تغییرات فناوری (مثلا توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات) منجر به مصرف بیشتر میشود اما تاثیر توسعه و تعدد فناوری بهطور کلی کاهش تقاضا و در عین حال افزایش عرضه است. علاوه بر پیشرفت فناوری، نوعی نگرانی تازه در مورد امنیت انرژی در جهان بهوجود آمده است که این امر باعث شده تولیدات چندگانه انرژی جایگزین تولید و عرضه یک منبع انرژی شود و در نتیجه ما شاهد کاهش درازمدت در قیمت انرژی خواهیم بود.
شرکتهای سرمایهگذار در این مورد چه کاری میتوانند انجام دهند؟ قدم نخست موکول کردن پروژههای پرهزینه به زمانی دیگر است - این روشی معمول است. پروژههای هزینه بر الانجی به زمانی دیگر موکول میشوند و یک میزان ضروری از گاز استاندارد در جهان وجود خواهد داشت. هرچند این امری محتاطانه است اما بسیاری از شرکتها به دنبال پروژههای کمهزینه خواهند بود تا بتوانند همچنان فعال باقی بمانند. در نتیجه قدم دوم تمرکز بر قیمتها خواهد بود تا اطمینان حاصل کنند که پروژهها سودآوری لازم و کافی را داشته باشند هرچند که قیمتها افت کنند. تاریخ نشان میدهد که شرکتها در کاهش قیمت موفق خواهند بود. اما برای آن بخش از خدمترسانانی که با قیمت نفت 100دلاری
خو گرفتهاند دوران سختی خواهد بود. اما کاهشها صورت خواهد گرفت. صنعت نیز در دورانی سختتر از این دوام آورده است.
اگر خوب به این فکر کنید راهحل، تئوری را تایید میکند: وقتی قیمتها کاهش پیدا میکنند واکنش منطقی از سوی صنعت این است که شرایطی را ایجاد کند که در آن سقوطی بیش از آن ایجاد شود. مرز مشخصی برای کاهشها وجود دارد ولی ما هنوز حتی به آن مرز نزدیک هم نشدهایم.
منبع: فایننشیال تایمز