گروه انرژی
حجم ذخایر نفتی (Oil Inventory) کشورهای مصرفکننده یکی از پارامترهای مهم در تعیین قیمت جهانی نفت است. این پارامتر در کنار رشد اقتصادی و تعادل عرضه و تقاضا همواره مورد توجه تحلیلگران و فعالان صنعت نفت بوده است. بهطور معمول انتظار میرود که رابطه معکوسی بین ذخایر و قیمت نفت وجود داشته باشد. اما در برهههایی از زمان شرایطی پیش میآید که خلاف این موضوع در بازارها مشاهده میشود. آغاز سال 2016 از جمله این برهههاست که حجم ذخایر نفتی و قیمتها همزمان افزایش یافتهاند. از اینرو باید انتظار عوامل برونزای دیگری را داشت که سبب ایجاد اختلال میان این دو متغیر شوند. «ژولین لی» تحلیلگر پایگاه خبری بلومبرگ در مقالهیی به بررسی این موضوع پرداخته است. لی که پیش از این تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات جهانی انرژی بوده است، پیش از این در تحلیلی، ایران را کشوری زرنگتر از عربستان در سیاستگذاری انرژی دانسته بود. وی بیان کرده بود که روند افزایش تولید نفت ایران فراتر از تحلیلهای بیرونی بوده و همین مساله میتواند، باعث شود این کشور تا زمان نشست بعدی اوپک در ماه ژوئن به تولید پیش از دوران تحریم خود باز گردد و آماده پیوستن به طرح
فریز نفتی شود. اقدامی که عربستان را بر سر یک دو راهی قرار خواهد داد چرا که بسیاری معتقدند یکی از اهداف اصلی سعودیها از ارائه این طرح سنگاندازی در مسیر بازگشت ایران به سطح تولید قبل از دوران تحریم است. ژولین لی در مقاله خود نوشته است که اقدام کشورهای مصرفکننده نفت به ذخیرهکردن به نوعی برای رهایی از وابستگی به تولید نفت کشورهای اوپک در شرایط بحرانی است.
وی همچنین افزایش حجم ذخایر نفتی را عاملی برای جلوگیری از افزایش شدید قیمتها در هفتههای اخیر و پس از اختلالات عرضه نفتی در کانادا و نیجریه میداند. به گزارش «تعادل» و به نقل از بلومبرگ ذخایر نفتخام و فرآوردههای پالایشی در کشورهای OECD افزایش یافته است اما به نظر میرسد این مساله تاثیر اندکی روی قیمت نفت داشته است. در حال حاضر ذخایر استراتژیک کشورهای OECD 10 روز افزایش یافته و از 57 در انتهای سال 2013 به 67روز در انتهای ماه مارس سال جاری رسیده است. این عدد حتی از میزان ذخایر استراتژیک در دوران بحران مالی که تقاضای جهانی نفت نیز بهشدت کاهش یافته بود 5روز بیشتر است.
افزایش ذخایر نفت کشورهای OECD
افزایش ذخایر نفت معمولا با کاهش قیمت همراه میشود. به این دلیل که این مساله سیگنالی را به مخاطب مبنی بر این، ارسال میکند که نفت زیادی برای مصرفکردن وجود دارد. اما اینبار تا اوایل سال جاری تغییر خاصی در قیمتها از محل افزایش ذخایر دیده نمیشود. هرچند کاهش 76درصدی در قیمتهای نفت در سالهای اخیر که همراه با افزایش ذخایر اتفاق افتاد به خوبی شناختهشده است، افزایش اخیر در قیمت نفت که نسبت به پایینترین سطح قیمت در میانه ماه ژانویه 75درصد رشد را نشان میدهد همراه با کاهش میزان ذخایر نفت نبوده، بلکه کاملا برعکس این مساله اتفاق افتاده است.
تغییر در دینامیک بازار
در حال حاضر رابطه بین ذخایر و قیمتها شکستهشده و این حجم از ذخایر افزایشیافته نیازمند ایجاد تقاضای کافی برای مصرف آن یا ایجاد اختلال در سمت عرضه است. با اینحال روند بازارهای جهانی در دو دهه اخیر در مواجهه با چنین وضعیتی (به عنوان مثال زمانی که کشورهای اوپک ظرفیت تولید خود را افزایش دادند) خلاف این دو موضوع را نشان میدهد. شرکتهای نفتی به دلایل مختلفی اعم از شرایط لجستیک، سفتهبازی و امنیت اقدام به ذخیرهسازی نفت و فرآوردههای پالایشی میکنند. نفت برای پرکردن خطوط لوله، پالایشگاهها و زنجیره تولید حیاتی است و این مساله دلیل لجستیکی برای ذخیرهسازی نفت محسوب میشود. همچنین در زمینه سفتهبازی نیز نگهداری سطوح مختلف از این محصولات برای کسب سود ناشی از تغییرات پیشبینیشده در آینده است. از لحاظ امنیتی نیز ذخیرهکردن مقداری نفت برای مواقع ضروری و بحرانهای پیشبینی شده و نوسانات شدید در عرضه و تقاضای نفت نیز منطقی به نظر میرسد. مجموعه این عوامل دست به دست هم دادهاند که از اواخر سال 2013 رشد ذخایر نفت افزایش یابد. سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) از حدود سال 1990 به مدت دو دهه تمام تلاش خود را انجام داد
تا صنعت جهانی نفت را قانع کند که نیازی به ذخایر بزرگ و پرهزینه نفت ندارد. در عوض این صنعت در مواقع بحرانی و پیشبینی نشده میتواند روی تولیدکنندگان اوپک برای رفع نیازهای خود و عرضه جایگزین از محل تولید یدکی این کشورها به میزانی که نیاز دارد، اتکا کند. اخیرا بلومبرگ در مطلبی به بررسی این موضوع پرداخته بود که این ظرفیت یدکی تولید در اوپک کمکم در حال از بینرفتن است. این مهم ناشی از این است که عربستان از نوامبر سال 2014 دیگر حاضر نبود نقش تولیدکننده «تعادلبخش» و کنترلکننده را بر عهده بگیرد و از آن زمان تولید خود را افزایش داده است. دیگر تولیدکنندگان نفت نیز کمابیش وضعیت مشابهی دارند و با تمام ظرفیت تولیدی خود مشغول فعالیت هستند. اکثر آنچیزی که در حال حاضر تحت عنوان ظرفیت یدکی تولید گزارش میشود در نتیجه اختلالاتی است که در سمت عرضه اتفاق میافتد و معمولا بدون پیشرفت در حل مسائل پراهمیت سیاسی به حالت سابق باز نمیگردند. نمونه این موارد را در حال حاضر میتوان در کشورهایی مانند نیجریه و لیبی که دچار آشوب و بحران هستند، مشاهده کرد.
ظرفیت یدکی تولید
از ابتدای ماه جاری وضعیت در سمت عرضه بسیار بحرانی است. پیش از این «تعادل» در گزارشی به اختلالات موجود در سمت عرضه خصوصا در کشورهای کانادا و نیجریه پرداخته بود. در مجموع تولید جهانی حدود 2میلیون بشکه کاهش یافته است. با این وجود مشاهده میشود که قیمتها آنچنان به پرواز در نیامدهاند. علت این موضوع را میتوان ناشی از رشد ذخایر دانست که به نحوی نقش کنترلی را در این بین ایفا میکنند. بدین علت که در حال حاضر این حس در بازار به وجود آمده که حجم زیادی از نفت در سراسر جهان در دسترس است. اما در غیاب ظرفیت یدکی تولید باز هم شرکتهای نفتی تمایل دارند تا به جای تکیهکردن بر کارتلی مثل اوپک تا زمانی که تولید به وضعیت عادی سابق خود برگردد از ذخایر نفتی خود برای مواجهه با نوسانات سمت تقاضا استفاده کنند. ممکن است در آینده رابطه بین حجم ذخایر و قیمتها مجددا خود را اثبات کنند اما در حال حاضر، آنچه میتوان در رابطه با ارتباط این دو متغیر بیان کرد، این است که این حجم بالا از ذخایر نفتی در حال ایفای نقش جایگزین «ظرفیت یدکی» تولید برای مواجهه با جهش در سمت تقاضا یا پوشش اختلالات سمت عرضه هستند. بنابراین در حال حاضر لزوما سطوح
بالای ذخایر نفتی به معنای فشار روی قیمتها نیست.
از دریچه اقتصادسنجی
علاوه بر تحلیلهایی که «ژولین لی» تحلیلگر ارشد جهانی بازار انرژی در مورد ارتباط ذخایر نفتی و قیمت نفت ارائه کرده، از زاویه علم اقتصادسنجی نیز میتوان به این موضوع پرداخت.
از این جهت که در تحلیل سریهای زمانی لازم است که به این نکته توجه شود که دادههای مورد استفاده باید «ایستا» (Stationary) باشند تا بتوان به درستی رابطه بین دو متغیر را تشخیص داد. در غیر اینصورت تحلیلهای پژوهشگر ممکن است به صورت مصنوعی و با ضریب تعیین بسیار بالا به وجود یک رابطه بین متغیرها ختم شود. هرچند در این نوشتار تحلیل و برآورد اقتصادسنجی وجود ندارد اما تحلیلهایی که روی دادهها و نمودارها انجام شده تماما بدون توجه به غیرایستا بودن دادهها انجام شده است.
بنابراین برای پیبردن به یک رابطه حقیقی و درست بین میزان ذخایر نفتی و قیمت باید از دادههای ایستا شده بهره برد.