دکتر مهدی عسلی
معاون پژوهشی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی
شرایطی که در آن دوران، به وجود آمد شرکت نفت را به دولتی در دل دولت تبدیل کرد. پول نفت مردم ایران برای خرید آرا و حمایت افراد و گروههای سیاسی و برای پیشبرد مطامع در کشور استفاده میشد. شماری از احزاب و شخصیته ای سیاسی نیز دانسته یا ندانسته و شاید هم برای توجیه ناکارآیی خود تمام مشکلات کشور را به قدرتهای خارجی بهخصوص دولت بریتانیا نسبت میدادند. دولتهایی که دوره آنها بسیار کوتاه بود بر سر کار آمده و سقوط میکردند و عملا قادر به انجام اصلاحاتی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی نبودند.
در این میان در جامعه مطرح میشد که اگر جلوی غارت منابع نفتی ایران گرفته شده و منابع آن صرف هزینههای جاری و عمرانی میشد بسیاری از مسایل کشور قابل حل بود؛ مثلا دکتر مصدق در جلسه پنجم اردیبهشت 1330 مجلس اظهار کرد: «هر روز ما حدود 300 هزار لیره ضرر میبینیم. در حالی که ممکن است پول یک روز را ما به تعداد زیادی گرسنه داده و آنها را سیر کنیم. مطابق صورت شرکت نفت سالی 32 میلیون تن نفت استخراج میشود. بهای هر تن نفت... پنج لیره است که اگر یک لیره برای خرج حساب کنیم چهار لیره باقی میماند. بنابراین... 128میلیون لیره در سال میشود... و هر روز متجاوز از 300 هزار لیره.
همین طور دکتر مصدق در اوایل دوره صدارتاش، یعنی اوایل خرداد 1330، در نطقی که از رادیو پخش شد مطالبی به این مضمون اظهار کرد: «سالها مذاکرات ما با کشورهای خارجی نتیجهیی نداشته است. با پول نفت ما میتوانیم تمام بودجه کشور را تامین و با فقر، بیماریها و عقبماندگی مبارزه کنیم. موضوع دیگر آنکه با از بین بردن قدرت شرکت نفت در ایران ما میتوانیم فساد اداری را که امور کشور ما را مختل کرده است از میان برداریم.» بنابراین افکار عمومی در آن زمان تنها راه پایان بخشیدن به این مداخلات ناروا را ملی کردن نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس - ایران میدید. واضح است که در چنین شرایطی طرح ملی کردن نفت اقبال عمومی پیدا کند زیرا مردم باور کرده بودند که حل مسایل کشور از ملی شدن نفت میگذرد. اما عموم مردم آگاهی زیادی از جزییات مسایل نداشتند و این موضوع در کشور مطرح نمیشد که ملی کردن نفت به مفهوم واقعی، اولا نیروی انسانی، فناوری و مدیریت پیشرفته لازم دارد ثانیا این تنها قدم اول برای ایجاد یک صنعت نفت توانمند و پیشرو است و برای دست یافتن به توسعه اقتصادی و حل معضلات کشور راهی طولانی باید طی شود و تلاشها، کوششها و فداکاریهای
زیادی به عمل آید.
مجلس شانزدهم در چنین شرایطی آغاز به کار کرد. در آن زمان سه گروه عمده سیاسی در مجلس و سپهر سیاسی کشور فعال بودند: جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق که کمیسیون ویژه نفت را هم در اختیار داشتند، حزب توده طرفدار شوروی و سلطنتطلبان. اما میتوان گفت غیر از حزب توده که حزبی منسجم بود جبهه ملی و سلطنتطلبان بیشتر اتحادی از فعالان سیاسی و سیاستمداران بود که گرایشهای کلی آنها را به هم پیوند میداد که این انسجام صوری هم پس از ملی شدن نفت از بین رفت.
فراکسیون جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق مخالف نخستوزیر رزمآرا بود اما استیضاح اقلیت از نخستوزیری رزمآرا مسکوت ماند. پس از استرداد لایحه الحاقی گس - گلشاییان از مجلس کمیسیون نفت مجلس به رهبری دکتر مصدق مامور شد رویه دولت در خصوص قضیه نفت را تعیین کند. در بهمن سال 1329 کمیسیون نفت مجلس از رزمآرا خواسته بود صراحتا اعلام کند که آیا دولت قادر است در صورت لزوم با کمک کارشناسان خارجی از معادن نفت کشور بهرهبرداری کند و اینکه عکسالعمل شرکتها و دولتهای خارجی که نفت ایران را میخریدند با ملی شدن نفت چه خواهد بود. پاسخ رزمآرا به این سوالها منفی بود، رزمآرا که با مخالفت مجلس روبهرو شده بود قصد داشت مجلس را منحل کند. حتی برخی ادعا کردهاند میخواسته کودتا کند و قدرت را در دست گیرد و در این راه از حمایت بریتانیا برخوردار بود (ذوقی، ایرج، 1376) اما فرصت نیافت نقشههای خود را عملی کند و در 16 اسفند 1329 در مسجد شاه ترور و کشته شد.
در 21 اسفند حسین علا به نخستوزیری رسید. در 24 اسفند همان سال گزارش کمیسیون نفت مجلس مبنی بر پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس شورای ملی رسید. متن مصوبه کمیسیون نفت به شرح زیر بود: «بنام سعادت ملت ایران و به منظور تامین صلح جهانی امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.» اعضای کمیسیون مخصوص نفت در 29 اسفند مجلس سنا نیز آن را تایید کرد و به این ترتیب نفت ایران ملی شد.
براساس قانون ملی شدن نفت یک هیات مختلط مرکب از پنج نماینده مجلس شورا و پنج نماینده مجلس سنا برای نظارت بر اجرای قانون ملی شدن نفت تشکیل شده و دولت مکلف شده بود با نظارت هیات مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت ایران- انگلیس خلع ید کند و همه درآمدهای نفت و محصولات نفتی که را حق مسلم ملت ایران محسوب میشد دریافت و با شرکت سابق نفت ایران - انگلیس تسویه حساب کند.