وعده زنگنه برای تولید 4 میلیون بشکهای نفت خام تا 6 ماه دیگر
گروه انرژی نادی صبوری- چالاک بایزیدی
500هزار بشکه افزایش تولید بلافاصله بعد از لغو تحریمها» این وعدهیی است که بیژن زنگنه وزیر نفت در مهمترین واکنش خود به توافق هستهیی ایران و غرب مطرح کرده است. وزیر نفت کشور همچنین اظهار کرده است که ایران بعد از 6ماه تولید نفت خود را یکمیلیون بشکه افزایش داده و به صادرات 2میلیون و500هزار بشکهیی در روز خواهد رسید. طبق آخرین گزارش ماهانه اوپک براساس منابع ثانویه؛ ایران در ماه گذشته میلادی 2میلیون و827هزار بشکه در روز تولید نفت داشته است. تولیدی که با وعده وزیر نفت تا 6ماه آینده به حدود 4میلیون بشکه در روز خواهد رسید. زنگنه در اظهارات خود به سفر معاون صدر اعظم آلمان در هفته آینده به ایران اشاره کرده که قطعا زمینهساز همکاریهای نفتی ایران و آلمان خواهد بود. آلمان در سالهای قبل از جدیتر شدن تحریمها در ایران فعالیتهایی داشته است.
شرکت «لینده» آلمان وظیفه توسعه بخش پتروشیمی ایران را برعهده داشت و شرکت شلامبرژه نیز در زمینه خدمات دکلهای حفاری در ایران مشغول به کار بود. وزیر نفت به «4میلیارد دلار» پول بلوکه شده نفت ایران اشاره کرده و افزوده است که ایران اکنون به دنبال «مدیریت قیمت نفت» است. درحالی که در روزهای اخیر نگرانیهای تولیدکنندگان دیگر نفتخام از بازگشت نفت ایران به بازار و تاثیر آن بر قیمت نفت تشدید شده است، وزیر نفت در اظهارنظری صریح بیان کرده است که هرچند با مشکلات بورس چین قیمت نفت کاهش یافته و این امکان وجود دارد که با اضافه شدن نفت ایران به بازارهای جهانی باز هم قیمت نفت کاهش یابد اما ایران «مسوول حفظ بازارهای خود» است.
حال که طبق اظهارات وزیر نفت کشور فصلی جدید پیشروی صنعت نفت ایران گشوده شده است، کریستوفر کوک پایهگذار انگلیسی بورس نفتی ایران و تحلیلگر برجسته انرژی که با صنعت نفت ایران نیز آشنایی کامل دارد، پیشنهاد خود برای دوران پساتحریم را به صورت «اختصاصی» دراختیار «تعادل» گذاشته است. پیشنهادی که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
ایران بر سر دو راهی
پایان تحریمهای ایران بازار نفت را بر سر یک دو راهی قرار داده است. در این مسیر هیچ راه برگشتی برای ایران وجود ندارد. بازار نفتی که ایران یک دهه قبل در آن حضور داشت به صورت غیرقابل برگشتی از لحاظ ساختاری تغییر کرده است.
نگاه به عقب- نگاهی به بازار نفت
اولا، بازار نفتی که محور اصلیاش نفت برنت دریای شمال بود، اکنون کاملا از بین رفته است. این بازار در سال2001 با نزول شدید مواجه شد و از 2009 تا 2014 دخالتهای دورهیی عربستان و امریکا ساختار قدیمی را بهطور کامل از بین برده است. طبق آنالیزهای من، از ژانویه سال2015 عربستان سعودی ارز مبادلهیی خود را به یورو تغییر داده است تا از ارز یورو برای پشتیبانی بازار استفاده کند. دوما، بالا بودن قیمت نفت برای یک مدت طولانی در میان سالهای2009 تا 2014 این قدرت را به امریکا داد تا نفت شیل خود را به مرحله بهرهبرداری برساند. طبق تحلیلهای من دوستی 70ساله امریکا با عربستان به پایان رسیده است. برای همین هم است که امریکا رویش را به تنها بازارهای نفت ارزان یعنی ایران و عراق برگردانده است. سوما، اوپک که برای یک دهه بازیچه عربستان بوده است اکنون نقش تعیینکننده سابق خود را از دست داده است.
در نهایت اکنون قیمت نفت بین 60 تا 70دلار به دام افتاده است که یکی از دلایل آن تولید نفت شیل پرهزینه و انعطافپذیر امریکاست و از دلایل دیگر میتوان وجود مقیاسهای اندازهگیری کارایی انرژی و پایین آمدن هزینه انرژیهای تجدیدپذیر (بهطور خاص انرژی خورشیدی) دانست.
این نشان میدهد که اکنون شرکتهای بینالمللی نفتی (IOCs) در میان فشار محدود بودن میزان عایدی از فروش نفت از یک طرف و بالا رفتن هزینهها از طرف دیگر به دام افتادهاند. این ترکیب از فشارها شرکتهای نفتی بینالمللی را مجبور میکند که بنیان رابطه تولیدکننده- مصرفکننده خود را عوض کنند و نقش خود را به عنوان مهیاکننده خدمات دوباره تعریف کنند.
چپ و راست- توسعه متعارف بازار نفت
در بازار متعارف نفت دومنبع مالی بانکی به ایران در عوض فروش نفت تعلق میگیرد: منابع مالی به دلار امریکا و منابع مالی با یوروی اتحادیه اروپا. در سمت چپ یورو قرار دارد. وزیر اقتصاد آلمان تا یک هفته دیگر در ایران خواهد بود و به ایران لیست کاملی از تواناییهای مهندسانش را ارایه خواهد کرد، اما این رویکرد میتواند مانند پیشنهادها به یونان خنثیکننده اقتدار یک کشور باشد چراکه آلمانیها قروض مالی به یورو را تحویل خواهند گرفت.
در سمت راست دلار امریکایی وجود دارد که به وسیله فدرال رزرو در مقابل ثروت ایران پرداخت میشود و مانند یورو که در بانک مرکزی اروپا چاپ میشود، بیارزش است. اما با درنظر گرفتن این دوراهی برای ایران چه چاره دیگری باقی میماند؟
نگاه به جلو- یک توافق جدید
اولا، همانطور که آقای روحانی سال2014 در داووس گفت: به یک سازمان انرژی چندجانبه انرژی نیاز است تا مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نفت بتوانند به صورت مستقیم با یکدیگر دادوستد کنند و همچنین در تقسیم هزینهها، دانش، اطلاعات، تخصص و ریسک با همدیگر همکاری کنند.
دوما: ایران علاوه بر اینکه مجبور است در بازاری با جنگ قیمتی رو به پایین نفتش را به عنوان یک کالای خام به فروش برساند بلکه باید درصدد ایجاد قراردادهای بلندمدت با پالایشگاها باشد و بتواند این کار را از طریق سوآپ انجام دهد. پس ایران میتوان عرضه نفتش را به مشتریان قدیمی مانند یونان و اسکاتلند ادامه دهد و در مقابلش تضمینی برای جریان کالاهای تولیدی بگیرد. ایران علاوه بر قبول دریافت کالاهای فیزیکی قادر خواهد بود که از اعتبار نفتی نیز استفاده کند و حق دادوستد روی دیگر کالاها و خدمات ارزشمند را نیز به دست آورد. ایران میتواند نوآوریهایش را درحوزه گاز به کار ببرد تا قدرتش را در تهاتر با امریکا افزایش دهد و با قوی شدن درحوزههای گازی دریای خزر به نتیجه خوبی در این زمینه خواهد رسید. زمانی که آلمان بتواند به تقاضای این سرمایهگذاران جواب بدهد به آنها یورو پرداخت میکند تا برای 10سال به آلمان قسط پس بدهند. تقریبا مقدار بینهایتی اوراق قرضه موجود است که به هرچیزی که به میزان ارزش آن ضربه نزند، وام داده میشود. برای همین است که چین و خریداران خاور دور ترجیح میدهند که منابع نفتی خود را با منابع دلاری نگه دارند و برای
همین است که به سرعت درحال ساخت انبارهای تولیدات نفتی هستند.
همانطور که محمد خاقانی مسوول سوآپ نفتی دریای خزر مطرح میکند، همکاری براساس مکانیسم تبادلی قدمتی بیشتر از سیستم تبادلات مالی غرب دارد که میتواند برای ایران نجاتبخش باشد. در بازار انرژی به صورت کلی استراتژیها کمتر به سمت «کمترین هزینه دلاری» و بیشتر به سوی «کمترین هزینه برای سوختهای کربنی» رفته است. به همین دلیل تصمیمات اقتصادی به این طرف رفته تا در ارزانترین نوع انرژی سرمایهگذاری صورت گیرد.
ایران با دارابودن میراث تاریخی و دانشی میان ملل جهان یک ملت قابل احترام است و وقت آن است که این کشور راه را برای اقتصاد دانشمحور فراهم کند و از اقتصاد وابسته به دلار و یورو دوری کند ایران برای قرارگرفتن در این مسیر ابتدا باید از دو راهی موجود عبور کند.