علی سرزعیم|
طرحی که در زیر میآید مسیری را ترسیم میکند که در آینده آموزش عالی بتواند خود منابع مالی لازم را تجهیز کند و از اتکای خود به بودجه دولت بکاهد تا بتواند مشکلات مالی یادشده را برطرف کند. به اعتقاد نگارنده تا زمانی که دانشگاهها به لحاظ مالی استقلال نداشته باشند، نمیتوانند خواستار استقلال در انتصاب روسای دانشگاه و استقلال در تصمیمگیریهای خود باشند. این طرح زمینه استقلال مالی دانشگاهها را فراهم خواهد کرد و میتواند به شکل پایداری استقلال واقعی دانشگاه را بنیان نهد.
ایده اصلی طرح آن است که هر کس برای تحصیلات عالی هزینه آن را بپردازد. پرداخت این هزینه میتواند در زمان ثبتنام صورت گیرد یا بعد از فارغالتحصیلی در زمان شروع به کار. مقصود این است که اگر فردی در زمان ثبتنام منابع مالی کافی در اختیار نداشته باشد، میتواند شهریه خود را بعد از فارغالتحصیلی و بعد از شروع به کار پرداخت کند و درواقع شهریه خود را از طریق وامی که برای این مقصود دانشگاه تدارک دیده پرداخت کند.
نکته مهم این است که این ایده با خصوصیسازی دانشگاهها اندکی تفاوت دارد و این تفاوت ناشی از آن است که تمهیدی برای تامین مالی کسانی که استطاعت پرداخت شهریه ندارند در نظر گرفته شده است. در این شیوه افراد به جای اینکه از پسانداز گذشته برای تامین مالی تحصیلات خود هزینه کنند، میتوانند از درآمد آینده برای این مقصود بهره ببرند.
شاید این فکر به ذهن رسد که وقتی امکان وامگرفتن برای پرداخت شهریه وجود دارد، همه انگیزه دارند تا پرداخت شهریه را به تعویق اندازند. در اقتصاد ایران که نرخ تورم بالاست، عقبانداختن پرداخت وجوه به کاهش مقدار واقعی آن میانجامد و این امر انگیزه وامگرفتن را با وجود برخورداری از امکان پرداخت نقدی، تشدید میکند. برای جلوگیری از این امر میتوان این قید را اعمال کرد که هرساله مبلغ شهریه همراه با نرخ تورم اعلامشده توسط بانک مرکزی افزایش یابد و برای اینکه انگیزه تعویق بازپسدهی شهریه کم شود، یک بهره کم مثلا 2درصد علاوه بر نرخ تورم بر اصل مبلغ اعمال شود.
میتوان سازوکارهای اجرایی مختلفی را برای ضمانت اجرا در نظر گرفت. مثلا میتوان این قانون را اعمال کرد که هیچ دانشآموخته دانشگاهی 5سال بعد از فارغالتحصیلی از آخرین مقطع تحصیلی نتواند خانه به نام کند مگر آنکه بر سر بازپرداخت شهریه با دانشگاه محل تحصیل به یک تفاهم برسد.
این بخش از پیشنهاد قطعی نیست و صرفا به عنوان یک مثال عنوان شد و میتوان راههای متفاوت و بهتری را مطرح کرد که قابلیت اجرای بیشتری داشته باشد. مثلا یک پیشنهاد این است که مهندسان نتوانند عضو سازمان مهندسی شوند مگر آنکه به چنین تفاهمی با آموزش عالی یا دانشگاه محل تحصیل دست یابند یا پزشکان نتوانند مطبی دایر کنند مگر آنکه با وزارت بهداشت یا دانشگاه محل تحصیل به چنین تفاهمی برسند. برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد این پیشنهاد راهحل غیرمتعارفی نیست بلکه هماکنون به شکل غیررسمی رواج گستردهیی دارد. هماکنون دانشگاههای دولتی چون با مشکل تامین مالی مواجه هستند سهمیه دانشجویانی که رایگان میپذیرند را روزبهروز کمتر کرده و به جای آن دانشجوی شبانه پذیرفته یا با تاسیس پردیسهای مختلف تلاش میکنند توجیه لازم برای اخذ شهریه را فراهم کنند. همچنین دانشگاه آزاد نیز رویه اعطای وام برای پرداخت شهریه را شروع کرده و تجربیات حاصل از این امر میتواند به همه دانشگاههای کشور تسری یابد. اگر از این زاویه به مساله نگریسته شود که چرا بخش کمی از جامعه بتوانند به هزینه بقیه جامعه تحصیلات عالی داشته باشند ولی بقیه جامعه برای تحصیلات دانشگاهی خود هزینه دهند، وجه ناعادلانه شرایط موجود به خوبی آشکار شده و مبنای ایده تامین مالی دانشگاهها از محل شهریه روشن میشود. تردیدی نیست که راهکارهای دیگر نظیر ایجاد صندوقهای وقف و هدیه فارغالتحصیلان میتواند بهعنوان راهکار مکمل در نظر گرفته شود.