گروه اقتصاد کلان|
یکی از موضوعات بحثبرانگیز و نسبتا قدیمی در اقتصاد که همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده، موضوع مربوط به گسترش حجم و اندازه دولت و پیامدهای این امر برای متغیرهای کلان اقتصادی است. دخالت دولت و اندازه فعالیتهای آن، نقش تعیینکنندهیی در وضعیت اقتصاد دارد. از اینرو، یکی از وظایف اصلی دولت، ایجاد کار برای همه برای رسیدن به سطح اشتغال کامل است. فصلنامه «پژوهشهای اقتصادی» متعلق به دانشگاه تربیت مدرس در جدیدترین شماره خود پژوهشی به قلم منصور زراءنژاد و عبدالکریم حسینپور منتشر کرده که در آن اثر اندازه دولت روی نرخ بیکاری در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش براساس دادههای سالانه در دوره 1338 تا 1390 به بررسی اثر اندازه دولت روی نرخ بیکاری پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد اندازه دولت، اثر مثبت و معناداری روی نرخ بیکاری دارد و برای کاهش نرخ بیکاری، باید اندازه دولت در اقتصاد
ایران کاهش یابد. با افزایش اندازه دولت در اقتصاد، ازدحام در بخش خصوصی مخصوصا سرمایهگذاری خصوصی و درنتیجه رشد بهرهوری و رقابت بینالمللی کاهش و نرخ بیکاری افزایش مییابد.
تاثیر میزان توسعهیافتگی بر اندازه دولتها
بررسی شاخص اندازه دولت میتواند اطلاعات مفیدی از ساختار دولت در اقتصاد ایران ارائه دهد. اندازه دولت مرکزی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، اندونزی و مکزیک مشابه کشورهای توسعهیافته برخوردار از اقتصاد باز مانند کانادا، کره و مالزی است. اندازه دولت مرکزی در این کشورها در مقایسه با کشورهای اروپایی توسعهیافته مانند انگلستان، فرانسه و نروژ و همچنین کشورهای بلوک شرقی اروپا مانند مجارستان و لهستان کوچکتر است. اندازه دولت مرکزی در ترکیه که اخیرا درصدد نزدیک شدن به اقتصاد اروپا و پیوستن به اتحادیه اروپاست، در دهه اخیر رشد بسیار بالایی دارد. باید توجه داشت که بزرگ بودن اندازه دولت مرکزی در کشورهای توسعهیافته، عمدتا مربوط به مخارج جاری دولت مرکزی در ارتباط با هزینههای عمومی و رفاهی است؛ اما سهم این مخارج از کل مخارج دولت در کشورهای در حال توسعه مانند ایران و اندونزی و همچنین اقتصاد نوظهوری
مانند مالزی اندک است. معمولا با افزایش سطح توسعه کشورها، نقش دولت در اقتصاد بیشتر به ارائه کالاها و خدمات عمومی مانند امنیت، بهداشت، آموزش عمومی، تامین رفاه اجتماعی و پرداختهای انتقالی محدود میشود. در این مرحله از توسعه، دولت نقش بسیار کمی در بخش تولید و سرمایهگذاری به عهده میگیرد. بنابراین نقش دولت مرکزی در کشورهای مختلف باید در کنار نقش سطوح دیگر دولت عمومی، یعنی دولت محلی و دولت ایالتی دیده شود. به نظر میرسد نقش دولتهای محلی در اقتصادهای توسعهیافته اروپایی مانند انگلستان، فرانسه و نروژ و همچنین نقش دولتهای ایالتی در کشورهایی مانند امریکا، کانادا و مکزیک نسبت به سایر کشورها پررنگتر باشد. برای مقایسه اندازه دولت مرکزی ایران با سایر کشورها لازم است به نکات مختلفی ازجمله میزان مداخلات و تصدیگریهای دولت در اقتصاد، همچنین مخارج خارج از بودجه دولت و بودجه شرکتهای دولتی توجه کافی صورت گیرد.
درآمدهای نفتی؛ نقطه ضعف یا قوت شغلآفرینی
پژوهشها نشان میدهد رابطه میان نرخ بیکاری و نرخ تورم در سیاستگذاریها عامل بسیار مهمی است. با افزایش نرخ تورم، نرخ بیکاری در اقتصاد ایران کاهش مییابد و رابطه معکوسی بین این دو متغیر وجود دارد. با این حال، یافتههای پژوهشگران حاکی از آن است که گرچه در کوتاهمدت میتوان رابطهیی معکوس میان تورم و بیکاری دید، اما در بلندمدت چنین رابطهیی مشاهده نمیشود. بنابراین نرخ تورم میتواند روی نرخ بیکاری موثر واقع شود. در همین حال، رابطه منفی بین بیکاری و تولید ناخالص داخلی به اثبات رسیده است. به گونهیی که اگر نرخ بیکاری در بلندمدت ثابت بماند، اقتصاد شاهد رشد 3درصدی در تولید ناخالص داخلی خواهد بود. بر این اساس، در ازای هر 5/2درصد رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی که به مدت یک سال تداوم یابد، بیکاری به میزان یک درصد کاهش مییابد.
همچنین یافتههای این پژوهش نشان میدهد، اندازه دولت تحت تاثیر درآمدهای نفتی قرار داشته است. در دوره رونق درآمدهای نفتی یعنی سالهای 1352 تا 1357، اندازه دولت به 70درصد رسیده است. همزمان با رکود اقتصادی در دوره انقلاب و جنگ، اندازه دولت بهطور مداوم تا سال 1368 در حال کاهش و پس از پایان جنگ و افزایش بودجه شرکتهای دولتی، اندازه دولت پیوسته در حال افزایش بوده است. بهطوریکه بعد از شوک نفتی دهه اخیر، روند این شاخص صعودیتر هم شده است.
باتوجه به ساختار ایران و اتکا به درآمدهای نفتی، یکی از عوامل موثر بر متغیرهای اقتصاد کلان، درآمدهای نفتی است. این فاکتور، با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی میتواند نقش موثری در ایجاد اشتغال یا آمار بیکاری داشته باشد. درآمدهای نفتی یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر سرمایهگذاریهای خصوصی و دولتی است و درنتیجه نقش قابل ملاحظهیی بر ایجاد فرصتهای شغلی و بیکاری در اقتصاد کشور دارد. در این میان، افزایش اندازه دولت، ازدحام در بخش خصوصی و بهویژه سرمایهگذاری خصوصی را کاهش میدهد. درنتیجه رشد بهرهوری و رقابت بینالمللی کاهش و نرخ بیکاری افزایش مییابد. همچنین زمانی که بخش دولتی بزرگ باشد، بخش خصوصی نسبتا کوچک خواهد شد و توانایی موسسات خصوصی برای ایجاد فرصتهای شغلی کم میشود و درنتیجه نرخ بیکاری افزایش مییابد.
کاهش بدنه دولت با تکیه بر خصوصیسازی
تاکید دولت برای کاهش نرخ بیکاری و دستیابی به نرخ بیکاری تکرقمی در حالی است که ساختار دولتی گسترده که با تار و پود اقتصادی در هم تنیده شده است، جلوی گسترش بیشتر بخش خصوصی و ایجاد اشتغال به واسطه رونق این بخش را میگیرد. در این میان، با توجه به دغدغه اشتغال و کاهش آمار بیکاری، انتظار میرود دولت با ایجاد زیرساختهای لازم و ارائه مطلوب و کارآمد خدمات پایه، به کاهش بیکاری کمک کند. شواهدی که از عملکرد چند دهه اخیر اقتصاد کشور در دست است، نشان میدهد که فراتر رفتن اندازه دولت از حدود مورد نیاز برای ارائه خدمات پایهیی، به افزایش بیکاری منجر میشود. برای کاهش نرخ بیکاری در اقتصاد ایران باید اندازه دولت یا به عبارت دیگر نقش شرکتهای دولتی و موسسات انتفاعی وابسته به دولت در اقتصاد کاهش یابد و وظایف آنها به بخش خصوصی سپرده شود؛ زیرا با کاهش اندازه دولت به میزان یک درصد، نرخ بیکاری 13/0درصد کاهش مییابد. شرکتهای دولتی بهعنوان یکی از موانع موجود در فرآیند خصوصیسازی هستند؛ زیرا معمولا کارایی شرکتهای دولتی که از منابع بودجه دولت استفاده میکنند، پایین است و کارایی و سرمایهگذاریهای دولت در طرحها و پروژههای مختلف نیز در مقایسه با سرمایهگذاریهای انجام شده توسط بخش خصوصی، کمتر است. درواقع دخالت گسترده دولت در بسیاری از فعالیتهای اقتصادی موجب شده است تا از ظرفیتهای بالقوه موجود در اقتصاد کشور استفاده بهینه نشود و با کنترلهای دولت بر بسیاری از فعالیتها، زمینه سرمایهگذاری و فعالیت بخش خصوصی و سرمایهگذاران خارجی محدود شود.