عضو رسمی سازمان بینالمللی کار معتقد است برای افزایش فرصتهای شغلی جدید باید مشکلات ساختاری و ریشه مانند ابهام در تعاریف اقتصادی را حل کرد.
سیدحسن افتخاریان، مدرس توسعه بنگاههای اقتصادی در گفتوگو با «تعادل» بخشی از رشد نرخ بیکاری در زمستان سال گذشته را ناشی از بیکاری فصلی عنوان کرد و گفت: در فصل زمستان به دلیل تعدیل ساخت و سازها و کاهش فعالیتهای عمرانی و بعضی فعالیتهای خدماتی، رشد نرخ بیکاری به طور معمول بیشتر از سایر فصلها گزارش میشود اما علت اصلی بیکاری در کشور تنها بیکاری فصلی نیست بلکه شرایط و پیش زمینههای نامناسب اقتصادی در برهه کنونی است.
وی در ادامه افزود: برای حل معضل بیکاری به نظر میرسد، دولت تنها میخواهد همان اقدامات قبلی را انجام دهد و اگر اینچنین باشد باید منتظر همان عواقب و نتیجههای قبلی باشیم. هماکنون بازار فعلی ایران محدود و منابع کسب و کارها در برخی فعالیتها فریز شده و دولت نیز از افزایش تسهیلات و سیستمهای حمایتی برای راهاندازی و جلوگیری از بحران بنگاهها ناتوان است.
این کارشناس اقتصادی راه برون رفت از رکود فعلی و افزایش فرصتهای شغلی را در گرو توسعه صادراتی دانست و توضیح داد: باید کالا و خدمات خود را در سراسر بازارهای جهان به فروش رسانیم. با افزایش توان صادراتی قطعا فرصتهای شغلی نیز به تبع آن ایجاد خواهد شد و میتواند گره کور اشتغال فعلی را باز کند. در این راستا بازار ایران باید آزاد شود. وی در ادامه بیان کرد: ایجاد بنگاههای کوچک و متوسط بازار میخواهد و در کنار یک پیوستگی به نهادهای بزرگتر میتوانند توان حضور در بازارهای جهانی و رقابت سخت را داشته باشد. به طور مثال اگر ایران خودرویی در اقتصاد کشور نباشد، قطعهسازان خرد و متوسط صنعتی هم بازار مناسبی برای توسعه و فروش محصولات خود ندارند و از طرف دیگر ایران خودرو و حتی ماشینسازیهای بزرگ کشور با استفاده از این بنگاهها نه تنها میتوانند کیفیت و تولید خود را افزایش دهند بلکه با همه این شرایط رقابت در بازارهای جهانی را نیز با قدرت بیشتری پیگیری میکنند.
این کارشناس بنگاههای اقتصادی با بیان اینکه افزایش فروش زعفران و قالی تنها نمایانگر توسعه صادراتی کشور نیست، مطرح کرد: فروش محصولانی که تنها در کشور ما تولید میشود و آن هم به دلیل ویژگیها و موقعیتهای اقلیمی منحصر به فرد، رشد صادراتی را در کشور رقم نمیزند بلکه صادرات زمانی معنا دارد که محصولات عرضه شده در بازارهای جهانی حاصل فناوری و تکنولوژیهای جدید باشد. به طور کلی مشکل بزرگی که کشور ما در این زمینه دارد، اشتباه در تعاریف است. وقتی سیاستگذاریها به سوی توسعه بنگاههای کوچک و متوسط حرکت میکند باید بسیاری دیگر از پارامترهای موجود را همراه با آن بررسی کرد و بعد برای رشد و توسعه آنها برنامهریزی کرد. به طور مثال برای بنگاههای خرد و متوسط نخست باید بازار آنها در اقتصاد کشور و حتی در بازارهای جهانی را مورد توجه قرار داد تا با استفاده از آن بتوان به ایجاد مشاغل پایدار و با ثبات دامن زد نه اینکه مانند برخی طرحهای صنعتی زود بازده، شهرکهای صنعتی وسیع ایجاد کنیم و هماکنون از آنها تنها گورستانهای صنایع و سرمایههای مردم بسازیم.