اهمیت نهادگرایی در دنیا به دلیل ضعف نظریات نئوکلاسیک روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند زیرا نهادها تضمینکننده عملکرد اقتصاد و کارامدی بازارهستند. نهادها در حقیقت به عنوان قوانین در جریان جامعه تعریف میشوند و ایجادکننده فرصت و انگیزه هستند که در نهایت به شکلگیری و تدوین سیاستها منجر میشوند. اما متاسفانه امروز درک نادرستی از نهاد و نهادگرایی در کشور وجود دارد. مشاوران رییسجمهوری تقسیمبندی نادرستی از نهادها ارائه میکنند. به عنوان مثال نهادهای مربوط به سیاستگذاری اقتصادی را از یکدیگر جدا فرض میکنند که نادرست است. قیمتهای نسبی، ساختار اقتصادی، سیاستهای مربوط به بازار و غیره همگی تحت تاثیر نهادها هستند در شرایطی که تصور میشود که اینها هرکدام مستقل عمل میکنند. نهادها همه در راستای یکدیگر تاثیر میگذراند و این تعاریف دولتیها به نظر میرسد بیشتر برای توجیه سیاستهای غلط به کار میرود.
بطور کلی ساختار اقتصاد تحت تاثیر عملکرد نهادهاست. در حقیقت اگر اقتصاد را به یک بازی فوتبال تشبیه کنیم، بنگاهها بازیکنان زمین هستند و نهادها قوانین بازی. در چارچوب این قوانین است که رقابت پویا شکل میگیرد و در نبود نهادها رقابت به شکل جنگ تبدیل خواهد شد. نهادهای حقوقی، قضایی و اجرایی در راستای یکدیگر عمل میکنند و قوانین مالکیت را تضمین کرده و نشانههای مثبت بازار را نمایان خواهند کرد. بدون نهادها نمیتوان انتظار شفافیت معاملات و اقتصاد ملی را داشت. نهادها هزینههای دولت را تعیین میکنند، سپس نرخ ارز تصمیمات بنگاهها و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند. بنابراین هر نهاد مستقل از دیگری عمل نمیکند و برای درک صحیح موضوع، همه آنها باید در راستای یکدیگر دیده شوند. بنیادهای نهادی اقتصاد آزاد باید به مرور فراهم شود تا پس از اصلاحات نهادی، عملکرد مثبت بازار به علاوه آزادی اقتصادی، شاخصهای کلان را به سمت و سوی رشد پایدار حرکت دهند.