ادامه از صفحه اول|
در بطن اعتراف آنها این حقیقت عریان نهفته بود که «ای کاش در تدوین این بستهها از نقطه نظرات کارشناسان خارج از دولت و غیردولتی استفاده میشد». اما واقعیت امر این بود که این اعتراف هم دیرهنگام بود زیرا دستاورد آن بستهها و برنامهها در روی کار آمدن دولت نهم که نقطه عطف سوم اقتصاد کشور را رقم زد، نقش بسزایی داشت. با شروع دولت نهم میتوانیم به صراحت بگوییم که آن دولت هیچ برنامه مدونی برای اقتصاد نداشت حتی هدفمند کردن یارانهها هم بدون برنامه اجرا شد به طوری که پس از گذشت 5 سال از اجرای آن همه به اتفاق به بیبرنامگی آن معترف هستند. به همین خاطر ما در سه نقطه عطف گذشته اقتصاد ایران که در طول 40سال رخ داد شاهد سه اعتراف خطرناک هستیم. سرچشمه همه این اعترافات از یک محل و منشأ است و آن در نظر نگرفتن نقطه نظرات کارشناسان در تدوین برنامهها و راهبردهاست. اکنون یک نقطه عطف دیگر در اقتصاد ایران رقم میخورد. دوره پسا تحریم عملا با تایید برجام از سوی عالیترین مقام کشور آغاز میشود. این دوره از آن جهت نقطه عطف است که زیرساختهای اقتصاد ایران در دوران تحریم آسیب جدی دیده و ساخت آنها به یک برنامه مدون نیازمند است. علاوه بر این، حضور دوباره ایران در اقتصاد جهانی میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید. فرصت برای اقتصاد ایران و تهدید برای دیگر کشورها، نکتهیی است که از نگاه دیگر کشورها مغفول نمانده و آنها هم برای این موضوع آماده هستند و بدون شک برنامههای خود را ریختهاند اما ورود به این مرحله نیازمند استفاده از تجربههای گذشته است. تجربهیی که مبتنی بر شناخت عملی از رفتارهای گذشته باشد. سه اعتراف دردناک گذشته میتواند نشانه و علامت برای دولتمردان دولت روحانی باشد که بدون در نظر گرفتن نقطه نظرات کارشناسان از هر طیف و گروه دست به تدوین برنامه پسا تحریم نزنند تا در آینده اعتراف دردناک دیگری به سه اعتراف گذشته اضافه نشود.