مهمترین رسالت نظامهای تامین اجتماعی در کشورهای مختلف تحقق عدالت اجتماعی، تامین سطح متناسب معاش و تضمین آن برای آحاد مردم، فراهم کردن زمینه مناسب برای تحقق رشد و توسعه پایدار، ایجاد آرامش روانی و اجتماعی و سرانجام ایجاد امنیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای فراهم آوردن زمینههای رشد و تعالی انسان است. علاوه بر این گسترش خدمات به آحاد جامعه زمینههای رشد اقتصادی - اجتماعی جوامع را فراهم میکند. تامین اجتماعی همچنین روند تخریب مخاطرهآمیز منابع زیستمحیطی را کند میکند و مهمتر از همه نهاد برقراری تعامل عمیق و گسترده بین حاکمیت و مردم است. بهطور خلاصه یک نظام تامین اجتماعی کارآمد در زمره مهمترین شرطهای لازم برای حرکت به سمت توسعه محسوب میشود. از این رو به ویژه طی چهار دهه اخیر، نظامهای تامین اجتماعی در کشورهای در حال توسعه از اهمیت فوقالعادهیی برخوردار شدهاند و با توجه به تجربیات جهانی پیشبینی میشود در آینده این روند به صورت فزایندهیی تداوم یابد. این مساله با ایجاد سازمانهای تخصصی بینالمللی جنبه اصولیتری به خود گرفت و این نهادهای جدید یا به تدریج جایگزین نهادهای سنتی مورد اشاره در
کشورهای مزبور شدهاند یا به نوعی به سازگاری با آنها رسیدهاند، بهطوری که این نهادهای جدید تبدیل به سازمانهایی ضروری برای ارتقای امنیت اجتماعی - اقتصادی جوامع امروزی شدهاند. تاسیس سازمان تامین اجتماعی در ایران نیز با همه فراز و فرودها از این قاعده مستثنی نبوده و نقش موثر و سازنده آن از الزامات رشد و تعالی آحاد مختلف جامعه است.
حمایتهای نظام اجتماعی، از یک سو با افزایش تولید و مشارکت کارگران در افزایش ثروت ملی به رشد و توسعه اقتصادی منجر میشود و با ایجاد امنیت فردی و جمعی و جلوگیری از ناآرامیها، تعارضهای اجتماعی به ایجاد ثبات سیاسی، شکلگیری نهادهای مدنی و اجتماعی و توسعه سیاسی و اجتماعی کمک میکند و مهمتر از همه، نهاد برقراری تعامل عمیق و گسترده زیرساخت نظام اجتماعی است. از سوی دیگر تامین اجتماعی ویژگیهایی چون عزت نفس، کرامت و آزادگی انسانی، عدالت و برابری فرصتهای اقتصادی و اجتماعی، امنیت فردی و جمعی و کاهش فقر و جلوگیری از زایش آن را که بخش عمدهیی از اهداف برنامهها و اقدامات توسعهیی است، در برمیگیرد. بهطور خلاصه تامین اجتماعی شرط لازم حرکت به سمت توسعه و هدف محوری آن است. با این توصیف، روند ادامه حیات سازمان تامین اجتماعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی حداقل با سه چالش بزرگ روبهرو شد.
1ـ با شروع نهضت از سال 1357 به تدریج فعالیتهای اقتصادی و عمرانی به علت گسترش دامنههای مردمی انقلاب به سمت رکود رفت که با گسترش اعتصابات و فلج شدن چرخهای اقتصادی آثار مترتب بر آن روی سازمان تامین اجتماعی نیز آشکار شد. بهطوری که نسبت بیمهشدگان اصلی در سال 1358 نسبت به سال قبل بالغ بر 7درصد کاهش یافت. به همین میزان نیز درآمدهای سازمان تامین اجتماعی دچار افت و کاهش شد.
2ـ با پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی طاغوت این تصور با توجه به رویکردهای دینی انقلاب اسلامی در جامعه و به ویژه بخشی از بازاریان قوت گرفت که بسیاری از ساختارهای به جای مانده از رژیم گذشته فاقد مشروعیت لازم بوده و ادامه روند این نهادها به ویژه سازمان تامین اجتماعی با فقدان مشروعیت روبهروست. به ویژه آنکه مقوله بیمه به شکل امروزی یک مساله جدید و مدرن بود که به علت عدم تبیین مسائل فقهی در حوزه حکومتی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ادامه روند سازمان تامین اجتماعی را با چالش جدی مواجه کرد که دیدگاههای استادشهیدمطهری و شهیدآیتالله دکتربهشتی و فقه پویای امام خمینی (ره) راه را برای ادامه فعالیت این نهاد بیمهیی هموار کرد.
3ـ در کنار این دو چالش بزرگ با آغاز جنگ تحمیلی و آثار مترتب بر کشور ناشی از پیامدهای این جنگ ویرانگر در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و تاثیرگذاری آن بر متغیرهای کلان اقتصادی انتظار میرفت فشار مضاعف دیگری بر پیکره سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگترین و گستردهترین نظام تامین اجتماعی کشور از نظر گستره فعالیتها و جمعیت تحت پوشش وارد شود.
بنابراین بررسی عملکرد سازمان تامین اجتماعی در سالهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد که دولت در دوران دفاع مقدس به خاطر جنگ و شرایط خاص زمان که در موقعیت ویژهیی قرار داشته است، در این فضا قاعدتا مجموعه تدبیرها و برنامهریزی دولت باید معطوف به تامین و اولویت دادن هزینههای جنگ و بیرون راندن دشمن غاصب از خاک کشور باشد. اما در عمل مشاهده میشود دولت در واقع با یک برنامهریزی دقیق و حساب شده و با اخلاص و برخورد شفاف و دلسوزانه با مردم مسیر اعتمادسازی و سرمایهگذاری بخش خصوصی و توسعه همهجانبه را نیز مورد توجه داشته است. بررسی شاخصهای کلان اقتصادی نشاندهنده این واقعیت است که در طول دوران جنگ تحمیلی رشد سرمایهگذاری بخش خصوصی به اندازهیی بالا رفته که سالها پس از جنگ چنین رکوردی دیگر حاصل نشده است که این اعتمادسازی و توجه به مقوله رشد و توسعه با مدنظر قرار دادن عدالت اجتماعی به عنوان یکی از آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی در فراهم کردن یک زندگی شرافتمندانه توام با عزت نفس موجب افزایش سطح اشتغال و تعداد بیمهشدگان سازمان تامین اجتماعی شده است. این موفقیت در حالی است که با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی
کشور در معرض تحریمهای شدید اقتصادی هم قرار گرفته بود.
برخلاف انتظار نه تنها سازمان تامین اجتماعی به عنوان گستردهترین نهاد بیمهیی در این دوران به سکون کشیده نشد بلکه به لحاظ کمی چه در حوزه افزایش تعداد بیمهشدگان و چه در انباشت ذخایر و داراییها به نقطه قابل قبول و اتکایی رسید و توانست با اجرای حداقل دو بار قانون بازنشستگی پیش از موعد به بازسازی نیروی انسانی مولد کشور بپردازد و به خوبی از عهده تعهدات خویش بیرون آید.
از منظر دیگر دولتی که در حال جنگ است و با جارو کردن کف سیلوها نان مردم را تامین میکرد و با کسری طبیعی بودجه مواجه شده است از پرداخت دیون و تعهدات خود در این مقطع نسبت به سازمان تامین اجتماعی غافل نبوده که واگذاری داراییهای خود به این سازمان که سنگ بنای سرمایههای دهها هزار میلیاردی در این سازمان شد، خود گواه این مساله است. از جهت دیگر این حمایتها از نظام تامین اجتماعی حکایت از بینش صحیح و واقعبینانه دولتمردان در خصوص برقراری امنیت و آسایش خاطر برای میلیونها کارگری که در دو جبهه تولید و دفاع از میهن اسلامی قرار داشته، دارد و بالاخره میتوان چنین گفت این دوران به خاطر جنگ و شرایط خاص آن از ویژگیهای مهمی برخوردار بود. در تاریخ اقتصاد ایران جنگ همواره با اپیدمیها و قحطیهای گستردهیی همراه بوده است اما جنگ تحمیلی را بحق میتوان نخستین تجربه تاریخی ایران دانست که یکی از طولانیترین جنگها اتفاق افتاد و نه تنها در این دوران کسی به خاطر قحطی و بیماریهای اپیدمی جان نباخت بلکه دولت و کشور با هدایت و رهبری امام (ره) و جاننثاری مردم توانست سرفراز از تمام جبههها موفق بیرون آید. بدون تردید پایداری نسبی
سازمان تامین اجتماعی در عصر کنونی مدیون تدبیرها و دلسوزیهای دولتمردان در دوره گذشته به ویژه در هشت سال دفاع مقدس بوده است.