تکنرخی نبودن بازار ارز مهمترین عارضهیی که در اقتصاد کشور بهجا میگذارد، ایجاد رانت و بیانضباطی مالی است و رانت ایجادشده رقابت در بازارهای مختلف را تحتالشعاع قرار میدهد و برخی تولیدکنندگانی که دسترسی به این رانت ندارند، بدون در نظر گرفتن جایگاه آنها در اقتصاد از رقابت جا میمانند. بالطبع این معضلی است که سالهاست، تلاش شده اقتصاد کشور از آن رهایی یابد و حالا که احتمال برداشتهشدن تحریمها قوت گرفته است، مانعی برای اجرایی شدن آن وجود نخواهد داشت، البته مشروط به اینکه منابع بلوکهشده طوری آزاد شوند که هزینه تجاری و جابهجایی ارز به سمتی حرکت کند که دیگر نیازی به ایجاد تفاوت در نرخ ارز رسمی و آزاد وجود نداشته باشد؛ چراکه یکی از دلایل کنونی تفاوت ارز رسمی با آزاد در هزینههای جابهجایی ارز است ولی اگر این مساله موضوعیت خود را از دست دهد، دولت میتواند قیمت ارز را مطابق نرخ مورد نظر در بازار نگه دارد. اما زمانی که صحبت از تکنرخی میکنیم، کدام نرخ مورد نظرمان است، به سیاست بانک مرکزی بازمیگردد. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور به نظر میرسد، نگه داشتن ارز به قیمت ارز رسمی شاید خیلی امکانپذیر نباشد اما با یکسانسازی قیمت ارز فیمابین ارز آزاد و رسمی قرار خواهد گرفت. به طور کلی در تعیین قیمت ارز کشوری که دلارهای نفتی دارد، سیاست بانک مرکزی قدرتمندترین متغیر است. تکنرخی شدن ارز نخستینبار نیست که در کشور ممکن است اتفاق افتد، در دهه 80 هم ما تجربه آن را داشتیم. در آن زمان ارز تکنرخی مانده بود تا اینکه به بحران ارزی و تحریمهای اقتصادی برخوردیم و این یک شوک خاص و ویژه بود. تنها نکتهیی که میتوان در اینجا گفت، این است که اگر تورم داخل بالاتر از تورم میانگین جهانی باشد و نرخ ارز متناسب با آن سرعت افزایش داده نشود و فاصله بین نرخ ارز حقیقی و آزاد افت کند، نتیجتا در 5یا 10سال آینده قطعا دچار بحران ارزی خواهیم شد. در این صورت ممکن است مجددا وضعیت ارز تکنرخی به هم بخورد یا فشار اقتصادی آن به مردم وارد شود. مگر اینکه تورم داخل با تورم میانگین بینالمللی متناسب شود که دیگر نیازی به تنظیمشدن نرخ ارز نیست. به هر حال ارز تکنرخی تبعاتی را هم برای صادرات و واردات کشور بهدنبال خواهد داشت اما اثرگذاری آن بیشتر از یکسال نخواهد بود و در ادامه با یک تورم 15 تا 20درصدی تاثیر آن خنثی خواهد شد. البته یک احتمال وجود دارد و آن این است که تکنرخی که در حال حاضر در حال اتفاق افتادن است، از آنجا که با رفع تحریمها همزمان میشود، در مجموع اثر مثبتی بر صادرات و هم واردات خواهد گذاشت و میزان تراز تجاری ما را بالا خواهد برد. بنابراین یکسانسازی ارز در این زمان اثر مثبت تولیدی خواهد داشت و این نوع تکنرخی کردن با ارز تکنرخی که ما در دهه 80تجربه کردیم، متفاوت خواهد بود، چراکه همزمان با یک نوع آزادسازی تجاری صورت میگیرد. همچنین ارز تا حالا قفل بوده و اکنون امکان گشایش آن حاصل شده است و این خود میتواند شوک مثبتی بر اقتصاد وارد کند؛ بنابراین شاید دیگر نیازی به اتخاذ سیاستهای مکمل نداشته باشد و خود به نوعی سیاستی است که مکملهایی را به همراه خواهد داشت و اینکه آنها چه اثرات منفی و مثبتی داشته باشند دیگر بستگی به نوع مدیریت آنها دارد.