گروه غذا و دارو محمدمهدی حاتمی
مک دونالد قرار بود در ایران شعبه بزند که نزد. صحبت از آمدن KFC هم بود. این یکی هم اما نیامد. ماجرا از چه قرار بود؟ مسوولان حرفهای ضد و نقیض میزدند، بعضی میگفتند مک دونالد قصد دارد در تهران شعبهیی افتتاح کند. بعضی دیگر میگفتند این شرکت چنین تصمیمی ندارد و مناقشه بر سر آمدن یا نیامدن این برند امریکایی، حتی به صفحه وبسایت آن هم رسیده بود. این روزها ظاهرا داستان مک دونالد پایان گرفته است، اما بحث ورود سرمایههای خارجی به اقتصاد ایران، از گرمترین بحثهای اقتصاد است. حوزه غذا و دارو، یکی از زمینههایی است که میتواند پذیرای سرمایههای خارجی باشد و در بخشهایی، از قضا آمادگی ورود این سرمایهها را هم دارد. محمدرضا مرتضوی رییس کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران، چندی پیش به «تعادل» گفته بود که سرمایهگذاریهای انجام شده در کشور در حوزه صنایع تبدیلی که صنایع غذایی اصلیترین زیر بخش آن است، در دولت گذشته به اندازهیی بالا بوده که اکنون حدود 60درصد از ظرفیت این صنایع خالی است و تنها انتظار سرمایه و بازار مصرف را میکشد.
از پس شکسته شدن دیوار تحریمها، امیدها برای ورود سرمایههای خارجی به ایران، دو چندان شده است. ایران را عدهیی «آخرین غول اقتصادی خفته جهان» خواندهاند. ترافیک دیپلماسی اقتصادی در تهران را هم کمتر نگاه بیطرفی میتواند منکر شود و آنطور که محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در نشست بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی میگفت، تمامی هیاتهای دیپلماتیک خارجی، از قصدشان برای سرمایهگذاری در ایران و نه صرفا فروش کالا، خبر داده بودند. این پرسش را اما میتوان پیش کشید که پس چرا تا امروز، خبری از این سرمایهگذاران نشده؟
بر بساطی که بساطی نیست
سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در بازار ایران اما اساسا چه فوایدی دارد که همه از آن صحبت میکنند؟ بزرگترین فایده ورود سرمایه خارجی به ایران را باید از منظر بحران مالی کشور نگریست که عدهیی معتقدند این روزها و ماهها در اوج خود قرار دارد. بحرانی که چشم امیدی به از میان رفتنش، دستکم تا 6ماهه آینده هم وجود ندارد. «انجماد یا قفل شدگی منابع»، ترجیعبند صحبت در باب این بحران مالی است و این بحران در حوزه سلامت که تنها مصرفکننده بودجه است و نه محلی برای درآمدزایی، محسوستر است.
دولت منبعی برای شکستن رکود ندارد و به پیمانکاران بدهکار است. بانکها هم عملا نمیتوانند تسهیلاتی بدهند، چراکه مطالبات معوقشان به حدود خطرناکی رسیده است. این، داستان کل اقتصاد ایران است و البته، داستان غذا و دارو هم هست.
وزارت بهداشت هم مانند دیگر بخشهای دولت، منابع مالی کمتری به نسبت مخارجش دراختیار دارد و در این زمستان مالی، جبران عقبماندگیهایی برای مثال در احداث تختهای بیمارستانی، بودجهیی میخواهد که این وزارتخانه دراختیار ندارد. تنها دو راه باقی مانده است.
یا باید از بخش خصوصی کمک گرفت یا ورود سرمایههای خارجی را خوشامد گفت. در حوزه بیمارستانسازی و احداث تختهای بیمارستانی جدید که ایران، فقط برای رسیدن به مرزهای استاندارد جهانی، 80هزار تا از آنها کم دارد، این اتفاق رخ داده است. با اصلاح تعرفههای درمانی، که یکی از عمدهترین اقدامات در راستای اجرای طرح تحول نظام سلامت بود، بخش خصوصی برای ایجاد بیمارستان تشویق شد. شرکتهایی از کرهجنوبی و ژاپن، برای ساخت بیمارستانهای بسیار بزرگ اعلام آمادگی کردند و شرکتهای داخلی که حتی پیشینه بیمارستانسازی هم نداشتند، پا به این عرصه گذاشتند.
از میان داخلیها میتوان به شرکت «مپنا» اشاره کرد که عمدتا در زمینه ساخت نیروگاه و تجهیزات آن فعال است، اما قراردادی 3هزار میلیارد تومانی با وزارت بهداشت، برای ساخت بیمارستان امضا کرد.
خط شکنی از نوع دانمارکی
تا لحظه نگارش این گزارش، بزرگترین قرارداد منعقد شده با شرکتهای خارجی در حوزه غذا و دارو، سرمایهگذاری یک شرکت داروسازی دانمارکی به نام نوونوردیسک (Novo Nordisk) برای ساخت یک کارخانه داروسازی در ایران است که البته رقم آن هم به نسبت چشمگیر بود. این شرکت دانمارکی، که بزرگترین تولیدکننده داروهای دیابت در جهان است، 78میلیون دلار برای ساخت این کارخانه در ایران کنار گذاشته بود اما با این حال، در مسیری قدم گذاشته بود که رهروان چندانی نداشت. رویترز، در گزارشی که در آخرین روز شهریور ماه امسال منتشر شده بود، در این باب اینطور نوشته بود: «نوونودیسک به تعداد بسیار اندک شرکتهای اروپایی پیوسته است که از معاملاتی ملموس با تهران بعد از دستیابی جمهوری اسلامی به توافق درباره برنامه هسته ایش خبر دادهاند.»
«اولیه مویلسکف بیک» رییس واحد این شرکت در خاور نزدیک به رویترز گفته بود: «از مدتها قبل و حتی قبل از امضای توافق هستهیی سرگرم این موضوع هستیم و اطمینان داریم جامعه ایران و اقتصاد این کشور شاهد رشد مثبت هستند.»
بخش داروسازی از تحریمهایی که امریکا و اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد بر ایران تحمیل کردند مستثنی شده بود. این تحریمها عمدتا بر صنایع مرتبط با فعالیتهای هستهیی و بانکها و فناوری و صادرات نفت متمرکز بود. با وجود این موضوع، بیک گفت این محدودیتها، فعالیتهای تجاری در ایران را به کاری دشوار تبدیل کرده است. وی افزود: «هرچند شرکتهای خارجی هیچگاه از ساخت دارو در ایران دست نکشیدند ولی تحریمها موجب شد فعالیت این شرکتها دشوارتر شود زیرا قوانین بسیاری در ارتباط با فناوری اطلاعات و بانکها وجود داشت که باید رعایت شود. این محدودیتها ایجاب میکرد این شرکتها ساختار مستقل مخصوص به خود را در ایران ایجاد کنند.» این مسوول شرکت نوونوردیسک افزود: «شرکت ما نتوانست از همان منابع فناوری اطلاعاتی که برای فعالیت در سایر مناطق در اختیار دارد در ایران استفاده کند به همین علت وقت زیادی صرف یافتن راههای جایگزین شد. این یکی از مشکلات فعالیت در ایران در سایه تحریمهاست.»
آیا ارزانی میآید
رییس کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران با بیان اینکه با اجرای برجام حتماً برندهای اروپایی به بازار مواد غذایی ایران ورود میکنند، گفت: «تولید مشترک محصولات لبنی، رشته و پاستا و سرمایهگذاری مشترک برای فرآوری غلات و صادرات در اولویت است.»
محمدرضا مرتضوی در گفتوگو با تسنیم، گفت: «در صورت سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای بزرگ اروپایی، ظرفیتهای خالی کارخانجات صنایع غذایی ایران پرمیشود، این امر میتواند رونق، فراوانی و در نهایت تعدیل قیمت ایجاد کند.»
وی ادامه داد: «همین که باوجود نرخ تورم 15درصدی، شاهد افزایش قیمت محصولات خارجی نیستیم؛ یعنی دارد اتفاقات خوبی میافتد. امیدواریم که در اردیبهشت سال آینده با ورود سرمایهگذاران خارجی به بازار ایران، شاهد اتفاقات خوبی باشیم.»
رییس هیاتمدیره کانون انجمنهای صنایع غذایی ایران ادامه داد: «تنها راه عبور از افزایش قیمت مواد غذایی و تطبیق قیمت مواد غذایی با تورم افزایش بهره وری است که من فکر میکنم این اتفاق در حال جریان است.»
مرتضوی افزود: «من فکر میکنم که سویفت بانکی از آذر ماه سال جاری باز میشود و ما میتوانیم مواد اولیه خود را قالب اعتبارات اسنادی مدتدار یوزانس با بانکهای خارجی انجام دهیم، یعنی برای پر کردن ظرفیتهای خالی صنایع نیاز به پول داخلی نداریم و میتوانیم از اعتبارات بینالمللی استفاده کنیم.
او با بیان اینکه برداشته شدن تحریمها، 20درصد از هزینههای ما را کاهش میدهد، گفت: «این باعث میشود که جریان سفارشگذاری مواد اولیه شکل طبیعی به خود گیرد. مرتضوی با بیان اینکه قیمت جهانی عرضه مواد اولیه کاهش یافته است، گفت: «دلیل این مساله، بازگشت بخشی از مواد اولیه غذایی که برای سوخت استفاده میشد به چرخه تولید مواد غذایی است. در صورتی که شرایط عادی شود ما نیز از این تاثیرات، متاثرمیشویم.»
مرتضوی در ادامه گفت: «یکی از مواردی دراین زمینه حتما رونق میگیرد، خرید گندم از قزاقستان، روسیه و اوکراین و صادرات محصول آماده به کشورهای دیگر از جمله عراق است.»
اجتناب از «بلایی» که بر سر خودرو آمد
این روزها حال و هوای جهان اما دیگر حال و هوای گرفته آن جهان دو قطبی نیست و سرمایهها دیگر مرزی نمیشناسند. سرمایهگذاران از مالیاتهای بیشتر میگریزند و به جستوجوی نیروی کار ارزان و انرژی ارزان و در دسترس میروند تا کارخانههایشان را علم کنند. در هم تنیدگی اقتصادی کشورها امروز آنچنان بدیهی شده است که عدهیی میگویند قدرتها دیگر تفنگهایشان را کنار گذاشتهاند و تنها در زمین اقتصاد و تجارت است که میجنگند. ایران، هم نیروی کار ارزان در اختیار دارد، هم انرژی ارزان، هم زیرساختهایی مانند حمل و نقل که کجدار و مریز، میتوانند بار حضور خارجیهای معتبر را هم
تحمل کنند.
میماند اصلاحات نهادی، که باید برای به انجام رساندشان آستین بالا زد. فارغ از شکستن قفل منابع اما باید گفت که ورود سرمایههای خارجی، تنها به معنی در اختیار داشتن پول نیست. تکنولوژی و روشهای نوین مدیریتی، از دیگر مواهب آمدن خارجیهایی است که قصد دارند در ایران کارخانه بسازند. در کنار اینها میتوان به امکان ایجاد رقابت و خروج از انحصار در بازارهای مختلف اشاره کرد. انحصار و نبود رقیب، خودروسازان داخلی را امروز به جایی رسانده که انبارهایشان پر است و خریداری ندارند. بازارهای غذا و دارو باید به سرمایههای خارجی خوشامد بگویند تا بلایی که بر سر بازار خودرو آمد بر سر آنها نیاید.