در روزهای پر التهاب پس از زلزله بم، تلویزیون تصاویری از مردم زلزلهزده و درعین حال معترض را نشان میداد که جلوی دوربین صداوسیما جمع شدهاند تا شکایت خود را به گوش مقامات برسانند. پیرمردی جلوی دوربین آمد و وقتی خبرنگار از او پرسید که چه خواستهیی از مسوولان دارد، گفت: «خانه ما ویران شده است، ما از دولت میخواهیم که برایمان خانه بسازد.»
فارغ از درد و رنجی که مردم بم تحمل کردند و برای بسیاری از ایرانیها هم یادآوری خاطرات آن روزها همچنان ناراحتکننده است، دانستن اینکه اساسا چرا تحت هر شرایطی دست ما ایرانیها به سوی دولت دراز است، برای نگارنده همچنان نیز جای سوال است. آن پیرمرد بمی، خانه ویران شدهاش را از دولت میخواست و شاید درآن شرایط سخت نمیشد از او پرسید چرا خانهاش را بیمه نکرده است تا در روزگار بلا دست به دامان دولت نشود. وابستگی تاریخی مردم ایران به دولتها را کمتر نگاه تیزبینی میتواند کتمان کند. از نظریاتی که جامعه ایران را به دلیل کم آبی، جامعهیی استبداد زده میدانند تا نظریاتی وجود متغیر «نفت» را عامل دولت زدگی آن میبینند، تلاش برای پاسخگویی به چرایی این مساله کم نبوده است.
«تعادل» روز شنبه این هفته در گزارشی به بررسی بازار شیر و صنایع لبنی کشور پرداخت. از فعالان صنایع لبنی و دامداران پرسیده بودیم که چرا بازار لبنیات در ایران تا این حد مغشوش است و اینکه به نظر آنها اگر قیمتگذاری لبنیات در کشور آزاد شود و دولت دست از تصدیگری در این عرصه بردارد، به نفع آنهاست یا به زیانشان. نتیجه گزارش اما برای خودمان هم عجیب بود. به غیر از دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران که معتقد بود به حال خود گذاشتن بازار صنایع لبنی بهترین شرایط را برای مصرفکننده، تولیدکننده و حتی خود دولت رقم خواهد زد، دو نفر دیگر که مورد پرسش قرار گرفتند، معتقد بودند دولت همچنان باید با ابزار یارانه در بازار صنایع لبنی دخالت کند. به دیگر بیان، متولیان امر خودشان هم خواهان آزادسازی قیمتها و سپردن قیمتگذاری به بازار نبودند.
صنایع لبنی ایران درگیر سیکل معیوبی شده است. دولت با تعیین قیمت خرید تضمینی شیر، قصد دارد هم از دامداران حمایت کند تا شیر مازاد تولیدشدهشان روی دستشان نماند و هم از مصرفکننده نهایی، تا شیر را ارزان بخرد. به عبارت دیگر، دولت قصد دارد هم تولید و هم مصرف لبنیات را در کشور مورد حمایت قرار دهد.جالب اینجاست که صنایع لبنی که شیر را از دامداران میخرند و بعد از فرآوری در کارخانجات، آن را به دست مصرفکننده میرسانند، از قیمت خرید تضمینی لیتری 1440 تومانی هم تمکین نمیکنند. آنها میگویند، نمیتوانند شیر را حتی با همین قیمت هم خریداری کنند. دامداری که به نظرش قیمت 1440تومانی برای هر لیتر شیر تولیدیاش، کفاف هزینههایش را هم نمیدهد، متضرر میشود و نمیتواند سال بعد به میزانی که امسال شیر تولید کرده، تولید داشته باشد. این آن چیزی است که مطابق قوانین اقتصادی باید روی کاغذ رخ بدهد، یعنی بازار مصرف، به تولیدکننده اعلام میکند که از تولید بیشتر دست بکشد، چرا که بنا به هر دلیلی، تقاضا برای کالای عرضه شده کم شده است. اما آنچه در عمل رخ میدهد کاملا متفاوت است.
علم اقتصاد میگوید که قیمتها نوعی «علامت» اند که به اشخاص میگویند چه کالایی را بخرند و از خریدن چه کالایی اجتناب کنند. روابط عرضه و تقاضا قیمتهای تعادلی را مشخص خواهند کرد و چنانچه کالایی به قیمتی کمتر از هزینه تولیدش به فروش برسد، تولیدکننده «علامتی» دریافت کرده است مبنی بر اینکه باید از بازار کنار برود. شاهد این مدعا که بازار صنایع لبنی در ایران بهشدت بیمار و وارد یک سیکل معیوب شده است، این است که با وجود قیمتهایی که نه دامدار را راضی میکند، نه صنایع لبنی را و نه مصرفکنندگان را، سالانه دست کم 80هزار تن شیر مازاد در کشور تولید میشود. شیر مازادی که حتی امکانات صادراتی مناسب هم برای آن وجود ندارد، به این نشان که حسن رکنی، معاون تولیدات دامی وزارت جهادکشاورزی، صحبت از تبدیل شیر خام مازاد کشور به شیر خشک و صادرات آن کرده و احتمالا مجبور است برای همین کار هم قیمت خرید تضمینی اعلام کند و در واقع، به صنایع تبدیلی یارانه بدهد.
لازمه خروج از این سیکل معیوب این است که دولت از بازار خارج شود. دولتها در ایران، در بازار لبنیات-همچون بسیاری دیگر از بازارها- نقشی قیّم مابانه بر عهده گرفتهاند. ضرورتی برای ورود دولت به تعیین قیمتهای خرید تضمینی و قیمت برای مصرفکننده وجود ندارد و در ناصیه دولتها نیز نوشته نشده است که قیمومیت کسی را عهده دارند. دولتی که بخواهد از صدر تا ذیل زنجیره تولید و مصرف کالاها را با ابزار یارانه مورد حمایت قرار بدهد در عمل نمیتواند از هیچیک از حلقههای این زنجیره حمایت کند و به جای اینکه یک حلقه خاص این زنجیره برنده باشد، همه با هم بازنده خواهند بود.